سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان محوری عضو شورای ملی مقاومت ایران، از پیشتازان امر رهایی زنان است. در این رابطه بخش هایی از سخنان خانم زهرا مریخی، مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران که در شهریور ۱۴۰۲ ایراد شده در زیر آمده است:
جرم ما مبارزه برای امحاء ستم و سرکوب و استثمار است. اما جرم دیگر ما که آخوندها را به جنون می کشاند رهایی و رهبری زنان است.
ما اعتراف می کنیم که مقدس ترین مقدسات آخوندها و اساس دیانت ارتجاعی آخوندها یعنی بردگی زن و راه و رسم مردسالاری را زیرپا گذاشته ایم.
پیوستن نسل پرشوری از دختران انقلاب به مجاهدین یک شورش اجتماعی علیه ارتجاع زن ستیز بود. خواهران عزیزمان که بعدها یک به یک مسئول اول مجاهدین شدند از پیشتازان همان نسل اند.
یادم نمی رود که در آن سالهای اول حاکمیت خمینی دجال، وقتی که دختران هوادار مجاهدین در ابعاد وسیع اجتماعی از شهرهای بزرگ تا دورترین و کوچکترین شهرها قدم به میدان مبارزه سیاسی و اجتماعی گذاشتند چطور ارکان حکومت آخوندها به لرزه افتاد.
راستی که به مرز خفگی می رسیدند وقتی می دیدند که دخترانی از آزادی و انتخاب آگاهانه زنان و انقلاب دفاع می کنند که در عین حال مسلمانند. شعائر و حجاب خود را دارند و با اندیشه یک اسلام دموکراتیک و ترقی خواه ارتجاع دینی آنها را خوار و رسوا می کنند. بله، هم زن، هم انقلابی و آزادیخواه، و هم مسلمان.
از نگاه خمینی این کفری روی کفر دیگر است که ارتجاع و کهنگی قرون و اعصار را سرنگون میکند. این که به مجاهدین میگفت بدتر از کفار در واقع داشت در برابر قدرتی اظهار عجز میکرد که قلب مرام پسافتاده او را نشانه رفته بود.
این که خمینی و لاجوردی و خامنه ای بیشترین و وحشیانهترین شکنجهها را نسبت به زنان زندانی مجاهد روا داشتهاند، این که تمام زنان زندانی قتلعام شده، به استثناء یک زن، همه از زنان مجاهد بودهاند ناشی از یک انتقامجویی کور نبوده و نیست. از نظر آنها زن مجاهد رزمنده با همین عقیده و همین شعائر به معنای نابودی آئین ننگآلودی است که در این چهار دهه وسیله برقراری حکومت پلیدشان بوده است.
به کتابهای زنان مجاهد که شکنجهگاههای لاجوردی و حاج داوود رحمانی و سایر زندانهای رژیم را در نوردیدهاند نگاه کنید. ببینید که چطور زن مجاهد از شکنجههای واحد مسکونی، از تابوت، از قبر و از راهروها و سالنهای اعدام عبور کرده است. ما اعتقادات رهاییبخشمان و شعائر و ارزشهایمان را در دل همین شکنجهگاهها مستحکم کرده و غنا بخشیدهایم.
انقلاب درونی مجاهدین که تحت رهبری خواهر مریم با نقطه آغاز رهایی زنان صفوف مجاهدین را دگرگون کرد، برخاسته از همین مبارزه است.
با انقلاب خواهر مریم و به یمن تلاشهای بیوقفه و خستگیناپذیرشان طی بیش از سه دهه به کیفیت نوینی در پهنه مبارزاتی ایران بالغ شدند و موقعیت زنان در مجاهدین از سطح و مدار برابری به مشارکت در رهبری سیاسی و هژمونی زن انقلابی مجاهد خلق ارتقاء یافت و نسلی از مردان مجاهد که در مسیر دستیابی به ارزشهای والای انسانی، آگاهانه و مشتاقانه هژمونی زنان را پذیرفتهاند.
بله، این مدار جدیدی از مناسبات انسانی است. در این مسیر خواهر مریم نه فقط مربی و آموزگار بلکه فراتر از آن، با پشتکاری غیرقابل تصور در این مسیر راه گشودهاند. بله خواهر مریم در پهنه عمل و طاقتفرساترین شرایط در ارائه الگویی از رهایی از عنصر فردیت فروبرنده و راه و رسم پرداختگری یک سویه، کار بیچشمداشت و مسئولیتپذیری تمام عیار دین بزرگی به گردن همه ما مجاهدین دارند. باشد که آیندگان در این مورد بسیار بگویند و بنویسند.