گزارش سالانه ۱۴۰۱ کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
رهبری زنان در انقلاب یک شبه رخ نداد بلکه ریشه در ۴۴سال مبارزه با رژیم ملایان دارد
قیام مردم ایران یکی از مهمترین رویدادهای جهان در سال ۲۰۲۲ بود. کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت، گزارش سالانه امسال را به جنبههای مختلف این انقلاب دموکراتیک و نقش زنان در آن اختصاص داده است.
زنان نیروی تغییر
یکی از برجستهترین ویژگیهای قیام ۱۴۰۱ ایران که الهامبخش جهان بود، شجاعت و نقش رهبری زنان بود. اما این چگونه اتفاق افتاد؟
البته یک شبه اتفاق نیفتاد. نقش رهبری زنان در قیام عمیقاً در تاریخ طولانی مبارزات زنان ایرانی برای حقوق دموکراتیک خود، به ویژه در ۴۴سال گذشته، ریشه دارد.
زنان نقش مهمی در انقلاب ۱۳۵۷ ایفا کردند، اما دیدند که حقوق و آزادیهای به دست آمدهشان بهطور فزایندهای تحت حکومت آخوندها محدود شد. آنها تبدیل به هدف اصلی آخوندها شدند، زیرا سرکوب زنان به نام دین ساز و کاری برای سرکوب کل جامعه بود.
اما زنان ایرانی تسلیم نشدند و با پرداخت بهای گزاف در مقابل حکومت آخوندها سر خم نکردند. بسیاری از زنان به نیروی اصلی مخالف، یعنی سازمان مجاهدین خلق، پیوستند. در جریان این مبارزه، زنان ثابت کردند که مشارکت آنها در جنبش امری ضروری است.
در دهه ۱۳۶۰، هزاران زن و دختر مجاهد خلق به قتلگاه رفتند یا متحمل شکنجه های وحشیانه شدند اما دست از آرمان دموکراتیک خود و اعتقاد به آزادی و برابری برنداشتند.
زنان از هر سنی و از هر قشری قاطعانه در برابر آخوندها ایستادند و یا در مقابل جوخه های اعدام و یا در زیر شکنجه جان باختند. در قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷، زنان مجاهدین خلق ایران بر مواضع خود پایداری کرده و تسلیم آخوندها نشدند.
با چنین هزینه های گزافی بود که زنان وارد رهبری سازمان مجاهدین شدند و در سال ۱۳۶۴ سکان هدایت این سازمان را به دست گرفتند. در ۳۷ سال گذشته تحت رهبری مریم رجوی، زنان مجاهد خلق در تمام سطوح تصمیم گیری و رهبری سیاسی مشغول به کار بوده اند و جنبش اپوزیسیون را در بغرنج ترین شرایط هدایت کرده اند.
امروز، مجاهدین خلق ایران توسط یک شورای مرکزی متشکل از ۱۰۰۰ زن هدایت می شود که آزمایش های گوناگونی را در جریان نبرد از سر گذرانده است.
خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، معتقد است که زنان نیروی تغییر هستند.
او در یک سخنرانی در ۳۰ خرداد ۱۳۷۵ در لندن خطاب به آخوندها گفت: «شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار که در چنته داشتید، علیه زن ایرانی بهکار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلاً به حسابش نمی آورید، و ماهیت ارتجاعیتان اجازه نمی دهد که آن را بهحساب آورید؛ مطمئن باشید که به دست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما در همه جا برچیده خواهد شد.»
نقش زنان در نیروی پیشتاز اپوزیسیون تأثیر خود را بر مبارزات اجتماعی زنان گذاشته است. جهان شاهد بود که زنان ایرانی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و در نهایت در سال ۱۴۰۲ نقش هرچه پررنگ تری در اعتراضات ایفا کردند.
تحت حاکمیت زن ستیز آخوندها، زنان به فنرهای فشرده ای تبدیل شده اند و در شرایط مناسب به جلو می جهند.
بعد از شش ماه، قیام همچنان در مقابل سرکوب ایستاده است
در بستر چنین شرایطی است که قتل بیرحمانه یک زن بیگناه توسط گشت ارشاد، باروت نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی را به آتش کشید و شرایطی را به وجود آورد که زنان بتوانند نقش متهورانه خود را در مقابله با نیروهای امنیتی و در رهبری جنبش ایفا کنند.
قیام ایران که از ۲۵شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، با وجود تلاش های وحشیانه رژیم برای سرکوب، وارد ششمین ماه خود شده است. نیروهای امنیتی رژیم آخوندی دست کم ۷۵۰معترض از جمله ۸۳ زن و ۷۰ کودک را کشته اند. آنها حدود ۳۰هزار معترض را دستگیر و بازداشت کرده اند و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها از جمله تجاوز جنسی و تجاوزهای گروهی قرار داده اند.
رژیم همچنین برای بسیاری از معترضان بازداشت شده، از جمله نوجوانان و جوانان زیر ۱۸سال، در محاکمات غیرعادلانه ای که به وکیل دسترسی ندارند، احکام اعدام صادر کرده است. برخی از این محاکمات به صورت آنلاین و کمتر از پنج دقیقه به طول انجامید، بدون اینکه به متهمان اجازه دفاع از خود داده شود. رژیم تاکنون چهار معترض را اعدام کرده است.
با این وجود، تظاهرات همچنان با تمرکز بر شعار «مرگ بر خامنه ای» ادامه دارند امری که نشان دهنده خواست معترضان برای سرنگونی رژیم است. معترضان همچنین شعار «چه با حجاب چه بی حجاب، پیش به سوی انقلاب» را سر می دهند که بازتاب خواسته آزادی انتخاب برای زنان و اتحاد علیه دیکتاتوری مذهبی است.
شعار دیگری که مکررا سر داده می شود شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» است که نشان می دهد مردم ایران هر نوع دیکتاتوری را رد کرده و خواستار جامعه ای دموکراتیک و کثرت گرا هستند که بر اساس جدایی دین و دولت و برابری زن و مرد بنا شده باشد.
برای رویارویی با دانشجویان جسور، از قهر بیش از حد استفاده می شود
یکی دیگر از ویژگی های بارز قیام این بود که دانشجویان و دانش آموزان پیشتاز آن بودند و آن را هدایت می کردند.
به طور میانگین هر روز ۱۰۰ دانشگاه در سراسر کشور صحنه اعتراض زنان و مردان جوان بود.
برای سرکوب اعتراضات دانشجویی، ماموران لباس شخصی حتی در محوطه دانشگاه به سوی دانشجویان تیراندازی کردند.
ماموران لباس شخصی همچنین در نیمه شب یا صبح زود هنگام خروج دانشجویان از خوابگاه، آنها را بدون مجوز قانونی می ربودند.
محاصره دانشگاه صنعتی شریف در روز ۱۰مهر وقتی مأموران لباس شخصی دانشجویان را در دانشگاه به دام انداختند، یک نمونه نمادین است. به گفته رسانه های نیمه رسمی، آنها دانشجویان را در داخل پارکینگ دانشگاه صنعتی شریف تهران گیر انداخته و با شلیک گلوله های جنگی دست کم ۶۰ دانشجو را بازداشت کردند.
معترضان دستگیر شده حتی در داخل زندان نیز تسلیم نشدند. رژیم برای ساکت کردن آنها در ۲۳ مهرماه به زندان اوین حمله کرد و محوطه را به آتش کشید. گمان می رود بین ۳۰تا ۴۰زندانی در جریان این حمله جان باختند و ده ها تن دیگر به شدت زخمی شدند که بدون مراقبت پزشکی به حال خود رها گشتند.