اکتبر با ماجرای دلخراش آرمیتا گراوند آغاز و با مرگ او پایان یافت
ماه اکتبر در ایران با تهاجم وحشیانه مأمورین حجاببان به آرمیتا گراوند آغاز و با خبر ناگوار مرگ او و فشار شدید سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بر خانوادهاش جهت جلوگیری از هرگونه حرکت خارج از کنترل در مراسم تدفین و تشییع وی به پایان رسید.
جهان این قتل را محکوم کرد و خواستار تحقیقات مستقل در مورد این پرونده شد.
با این حال، فقدان غمانگیز و دردناک آرمیتا گراوند، دختر معصوم پراستعدادی که جان خود را بر سر مقاومت در برابر تحمیلات ظالمانه رژیم آخوندی، به ویژه حجاب اجباری، گذاشت هرگز جبران نخواهد شد.
سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم از همان ابتدا کنترل قضیه را به دست گرفتند. بیمارستان را محاصره کردند، دسترسی به قربانی و خانوادهاش را به شدت محدود کردند، و سرانجام مرگ او را با انتشار یک گزارش کلیشهای در رسانهها و مطبوعات اعلام کردند.
در آستانه سالگرد قیام سراسری ۱۴۰۱، مجلس آخوندی با عجله لایحه عفاف و حجاب را به تصویب رساند. حتی قبل از تصویب رسمی آن هم، نیروی انتظامی و سایر ارگانهای ذیربط محدودیتهای سختگیرانه و مجازاتهای سنگینی برای زنان و کسب و کارهایی که جرأت نقض قوانین حجاب اجباری را به خود بدهند، اعمال میکردند. چنین رویکردی عواقب دردناکی داشت که از جمله منجر به جراحت شدید و عاقبت مرگ آرمیتا گراوند به دست حجاببانهای رژیم گردید.
بنابراین در این شماره از بولتن ماهانه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران هدف ما روشنگری در مورد کیس آرمیتا گراوند، این اخیرترین قربانی تلاش بیوقفه رژیم ملایان برای بازگرداندن هیبت از دست رفته اش می باشد.
آرمیتا گراوند که بود و چه بر سر او آمد؟
آرمیتا گراوند روز ۱۳ فروردین ۱۳۸۵ در کرمانشاه به دنیا آمد ولی مقیم تهران بود و در آنجا به مدرسه می رفت.
آرمیتا از سلامتی کامل جسمی و ذهنی برخوردار بود. او یک ورزشکار ورزیده بود که کمربند دان ۳ در رشته تکواندو را داشت و عضو یکی از تیم های هنرهای رزمی پایتخت بود. او عاشق نقاشی هم بود.
آرمیتا گراوند روز یکشنبه ۹ مهرماه در یکی از ایستگاه های متروی تهران مورد حمله مأمورین حجاببان قرار گرفت. شدت حمله به حدی بود که به سرش ضربه شدیدی وارد شد و به کما رفت.
دوستان آرمیتا این صحنه هولناک را اینطور روایت کرده اند که از سرش خون می آمد. یکی از مسافران که ظاهراً پرستار یا پزشک بود، قبل از اینکه آرمیتا با آمبولانس به بیمارستان فجر تهران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارتش منتقل شود، در همان ایستگاه مترو تلاش کرد او را احیا کند.
بر اساس یک گزارش تاییدنشده مورخ ۱۱ مهر، یک منبع از داخل بیمارستان گزارش داد که سطح هوشیاری آرمیتا گراوند ۳ است و مردمک چشمش به نور واکنش ندارند و وضعیت او نزدیک به مرگ مغزی است. آرمیتا بر اثر ضربه ای که به سرش وارد آمد دچار خونریزی مغزی شده و متاسفانه شانس زنده ماندنش زیاد نیست.
به گفته این منبع یک بخش به طور کامل خالی و تحت حفاظت کامل مأموران امنیتی قرار گرفت.
تدابیر شدید امنیتی برای کنترل اوضاع
بیمارستان فجر از قبل در محاصره ماموران اطلاعاتی، نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها قرار داشت.
هیچکس اجازه دیدن آرمیتا گراوند را نداشت، حتی پدر و مادرش. پس از درز عکس آرمیتا در آی سی یو بیمارستان، تلفنهای همراه تمامی اعضای خانواده آرمیتا توسط نیروهای امنیتی ضبط شده اند.
مریم لطفی خبرنگار روزنامه شرق که ظهر دوشنبه ۱۰مهرماه ۱۴۰۲ برای تهیه گزارشی از وضعیت آرمیتا گراوند به بیمارستان فجر مراجعه کرده بود، بازداشت و پس از چند ساعت آزاد شد. (سایت حکومتی رویداد ۲۴ – ۱۰ مهر ۱۴۰۲)
دوستانش که او را به بیمارستان بردند سه روز در بازداشت بودند.
علاوه بر این، مأموران حراست وزارت آموزش و پرورش به همراه تیمی از نیروهای امنیتی به هنرستان عروة الوثقی که آرمیتا در آنجا تحصیل می کرد، رفتند. بنا بر گزارشها، آنها تمامی دانشآموزان و دوستان آرمیتا را تهدید کردهاند که از ارسال یا اشتراکگذاری اطلاعات یا عکسهای او و صحبت با رسانهها خودداری کنند.
همه بستگان آرمیتا در کوهدشت لرستان تحت نظارت و فشار امنیتی قرار گرفتند.
تمام این تدابیر امنیتی برای جلوگیری از دسترسی به دختری بود که طبق ادعای رژیم به دلیل افت ناگهانی فشار خون بیهوش شده بود. اما روایت اکثریت مردم کاملاً متفاوت است.
پخش مصاحبه های نمایشی و فیلم های تقطیع شده
روز ۱۱مهر، دو روز بعد از حادثه، تلویزیون ایرنا وابسته به خبرگزاری رسمی رژیم ایرنا با والدین آرمیتا مصاحبه کرد.
این مصاحبه با بهمن گراوند و شهین احمدی در خود بیمارستان و در حضور پررنگ مقامات امنیتی صورت گرفت.
مادر او در این مصاحبه کوتاه می گوید که به او گفته اند فشار خون آرمیتا پایین افتاده و سر او به مترو برخورد کرده است.
«صبحش که مدرسه می رفت، با دوستاش قرار بود تو متروی شهدا همدیگه رو ببینن. حالا اونجا که رفته بودند، دخترم فکر کنم فشار، فکر کنم فشارش افتاده بود، نمیدونم چی. فکر کنم حالا گفتند فشارش افتاده خوب؟ فشارش افتاده یا … خلاصه خورده زمین بعد لبه سرش به لبه مترو خورده.» (تلویزیون حکومتی ایرنا ۲۴ – ۱۱ مهر ۱۴۰۲)
این مصاحبه فاش کرد که والدین آرمیتا در مورد آنچه بر سر دخترشان آمده قطعیت ندارند.
یک زن ناشناس که او را به عنوان «یکی از بستگان» معرفی کردند، در این مصاحبه تلویزیونی همراه والدین آرمیتا بود و اظهارات آنها را تکمیل کرد و گفت حمله گشت ارشاد به زن این جوان شایعه ای است که توسط دشمنان رژیم منتشر شده است. کاربران شبکه اجتماعی بعد این زن را شناسایی و اسم او را کوثر جوهری اعلام کردند. او معلم یکی از مدارس شهریار و از اعضای بسیج این شهر است و هیچ نسبتی با خانواده گراوند ندارد.
یک روزنامه الکترونیکی به نام فراز با پدر آرمیتا مصاحبه کرد. وی گفت سر کار است و هیچ اطلاعی از دخترش که در کما به سر می برد ندارد. اظهارات پدر آرمیتا موجب تعجب بسیاری شد. سردبیر روزنامه بعداً انتشار این مصاحبه را تکذیب کرد.
در این بین ایرنا با مهلا و فاطمه، دوستان آرمیتا که در مترو همراه او بودند، مصاحبه ای انجام شد. آنها در اظهاراتی که بدون هیچ احساسی بیان می شد، روایت رژیم را از آنچه در آن صبح زود هنگام رفتن به مدرسه اتفاق افتاد، تکرار کردند.
رژیم آخوندی یک فیلم کوتاه تقطیع شده از ورود آرمیتا گراوند و دوستانش به قطار مترو و سپس خارج کردن او از قطار را پخش کرده است.
در عین حال، مسئولین حکومتی یک نسخه طولانیتر ولی آشکارا «تقطیع شده» از فیلمهای دوربینهای مداربسته را منتشر کردهاند تا ثابت کنند هیچ درگیری در ایستگاه مترو رخ نداده است. این فیلم اما حاوی هیچ تصویری از داخل واگن جایی که آرمیتا گراوند «بیهوش شد» نیست.
بازداشت مادر آرمیتا، درز اطلاعات توسط شاهدان
به گزارش رسانههای اجتماعی و گروههای حقوق بشری، دستگاههای امنیتی رژیم آخوندی، شامگاه چهارشنبه ۱۲مهرماه ۱۴۰۲، شهین احمدی، مادر آرمیتا گراوند را با خشونت در بیمارستان فجر بازداشت کردند.
وی بعد از ۲۴ساعت و بعد از دادن تعهد کتبی مبنی بر اینکه هیچ اطلاعاتی به بیرون نخواهد داد، پنجشنبه شب ۱۳مهرماه آزاد و به بیمارستان فجر بازگردانده شد.
خبرگزاری حکومتی تسنیم دستگیری مادر آمیتا گراوند را تکذیب کرد.
روزنامه انگلیسی گاردین روز ۱۳مهرماه روایاتی از شاهدان عینی منتشر کرد مبنی بر اینکه یک درگیری منجر به خونریزی مغزی آرمیتا و بیهوشی او شد. بخشهایی از این گزارش:
یک شاهد گفت: اندکی پس از ورود آرمیتا به داخل واگن مترو، یک مامور حجاب که چادر بر سر داشت، «با فریاد از او پرسید که چرا (موهایش) را نپوشانده است.» آرمیتا به او گفت: «آیا من از تو میخواهم روسریات را برداری؟ چرا از من میخواهی (روسری) بر سر بگذارم؟» بحث آنها به خشونت کشیده شد و مامور چادری شروع به حمله فیزیکی به آرمیتا کرد و او را به شدت هل داد.
شاهد دیگری گفت که آرمیتا وقتی روی زمین افتاد، هنوز هوشیار بود. این دو شاهد گفتند که همان مامور حجاب را دیدهاند که پشت آمبولانسی که آرمیتا را به بیمارستان رساند، منتظر بود.
اخبار دولتی هیچ فیلمی از داخل خود قطار منتشر نکرده و هیچ توضیحی در مورد اینکه چرا منتشر نشده ارائه نکرده اند. اکثر واگن های قطار در مترو تهران دارای چندین دوربین مداربسته هستند که توسط نیروهای امنیتی قابل مشاهده است. چهره های مخالف می گویند ساعت موجود در فیلم نشان می دهد که حداقل ۱۰۰ ثانیه از این فیلم (تقطیع) شده است. (پایان گزارش گاردین)
گزارش وخامت علائم حیاتی
یک سایت رسمی وابسته به وزارت ورزش و جوانان رژیم آخوندی روز چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲ اعلام کرد که علائم حیاتی آرمیتا گراوند که نسبتا پایدار بود طی چند روز گذشته تغییر کرده و وضعیت او تا حدودی به وخامت گرائیده است.
گزارش خبرگزاری حکومتی برنا که پس از انتشار حذف شد حاکی از آن است که تلاش تیم پزشکی برای کمک به بهبودی آرمیتا ادامه دارد.
با وجود حذف این گزارش، برخی رسانه های حکومتی از جمله همشهری آنلاین و خبرآنلاین این خبر را به نقل از برنا منتشر کردند.
بر اساس گزارشهای شبکههای اجتماعی، تیم پزشکان آرمیتا گراوند به نیروهای امنیتی مستقر در بیمارستان فجر گفتهاند که از آنجایی که او دیگر هیچ واکنش یا علائم حیاتی ندارد، قطعاً دچار مرگ مغزی شده است. آنها گفتند ادامه اتصال او به دستگاه های پزشکی دیگر توجیه ندارد و مرگ مغزی او که از نظر پزشکی به معنی فوت وی می باشد، به خانواده اش اطلاع داده شود.
خانم سروناز چیت ساز، مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت در این باره اظهار داشت: سایتهای حکومتی از وخامت حال و وضعیت آرمیتا گراوند خبر میدهند که میتواند زمینهسازی برای اعلام خبر درگذشت او باشد. تعجبآور است که رژیم تا چهارشنبه شب بهطور رسمی هیچ اطلاع مشخصی از وضعیت آرمیتای ۱۶ساله نمیدهد در حالی که یک هفته پیش میگفتند در حالت کماست. پیداست که رژیم با توجه به تجربه ژینا، سناریوی مشخصی برای پنهان کردن واقعیت امر در مورد آرمیتا دارد بهخصوص که رژیم حتی به نمایندگان و مقامات ملل متحد هم جواب روشن نمیدهد و سر میدواند.
گزارش های ضد و نقیض درباره مرگ مغزی آرمیتا
رسانه های حکومتی ایران از جمله خبرگزاری سپاه تروریستی قدس تسنیم، شبکه خبر صدا و سیمای رژیم، خبرگزاری برنا و … روز یکشنبه ۳۰مهر ۱۴۰۲ اعلام کردند که به نظر می رسد مرگ مغزی آرمیتا گراوند قطعی است.
شبکه خبر رژیم گزارش داد: «پیگیریها برای اطلاع از آخرین وضعیت سلامت آرمیتا گراوند حاکی است که متاسفانه وضعیت سلامتی او روند امیدوارکنندهای ندارد و با وجود تلاشهای کادر پزشکی معالج، مرگ مغزی آرمیتا گراوند قطعی به نظر میرسد.
متعاقب این خبر، گزارشهای ضد و نقیض از منابع دیگر منتشر شد.
گروه هه نگاو مستقر در نروژ که برای اولین بار خبر آرمیتا گراوند را منتشر کرد، با استناد به مصاحبه با پدر آرمیتا، بهمن گراوند، نوشت: پزشکان آرمیتا به ما گفته اند که مغز وی از کار افتاده و هیچ کاری از دست ما بر نمی آید و امیدی برای زنده ماندنش نداریم.
با این حال، رادیو فردا، شعبه فارسی رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی (RFE/RL) که توسط دولت ایالات متحده تامین مالی می شود، در همان روز، ۳۰مهر، از دو عضو خانواده آرمیتا نقل کرد که آنها مرگ مغزی او را انکار می کنند. اما آنها افزودند: «گرچه در این شرایط از نظر پزشکی هیچ کمکی از آنها برنمیآید» و «همه چیز دست خداست.»
هر دو عضو خانواده گراوند گفتند که این خانواده «بهشدت امیدوار به بازگشت او هستند.» آنها گفتند تیم پزشکی به آنها اطمینان داده است که اگر آرمیتا در شرایط مرگ مغزی بود، «تا امروز تحت مراقبت قرار نداشت.»
با این حال گزارشهای تایید نشده دیگر میگویند که در ساعت ۷ عصر روز یکشنبه ۳۰مهر، دستگاهها را از آرمیتا جدا کرده و او را به سردخانه منتقل کردند. به خانواده او گفته شده که برای دفن او آماده باشند. گفته می شود که مأمورین اطلاعاتی خانواده او را در مورد محل دفن تحت فشار قرار دادند.
اعلام رسمی مرگ آرمیتا
پس از روزها انکار و درز گزارشهای ضد و نقیض، رژیم جنایتکار آخوندی سرانجام به مرگ آرمیتا گراوند، دختر دلبند ایران اعتراف کرد.
خبرگزاری رسمی رژیم آخوندی، ایرنا، ساعت ۹ و ۵۷ دقیقه صبح روز شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲ اعلام کرد: «آرمیتا گراوند دانشآموز تهرانی درگذشت.»
سایر رسانه های حکومتی نیز همین گزارش کلیشه ای دیکته شده را منتشر کردند.
روایت رسمی حاکی از آن است که او به دلیل افت ناگهانی فشار خون در حالی که با دوستانش در حال ورود به واگن مترو بوده، بیهوش میشود. سرش به «لبه بیرونی ایستگاه!!» برخورد و مصدوم میشود. به نوشته ایرنا «شدت برخورد به حدی بود که وی برای دقایقی دچار ایست قلبی شد و پس از تلاش امدادی چند نفر از شهروندان، کارکنان مترو و عوامل اورژانس، برای ادامه درمان به نزدیک ترین بیمارستان تخصصی اعزام شد.»
«متاسفانه آسیب مغزی وارده به مصدوم باعث شد که وی مدتی را در وضعیت کما سپری کرده و دقایقی پیش فوت کند.»
ایرنا افزود: «بر اساس نظریه رسمی پزشکان، آرمیتا گراوند پس از افت ناگهانی فشار خون، دچار سقوط، ضربه به مغز و به دنبال آن تشنج مداوم، کاهش اکسیژن رسانی مغزی و ادم مغزی شده است.»
آرمیتا گراوند در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده میشود
گزارش شده است که مقامات از تحویل جسد آرمیتا به خانواده اش خودداری کرده و گفتند خانواده اجازه ندارند پیکر او را به کرمانشاه منتقل کنند. در عوض، نیروهای امنیتی برای جلوگیری از تظاهراتی مشابه آنچه در مورد ژینا (مهسا) امینی رخ داد، جنازه را خودشان در تهران خاک خواهند کرد.
پیکر آرمیتا گراوند روز یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲ در میان تدابیر شدید امنیتی در بهشت زهرا تهران در حضور خانواده و جمعیت زیادی به خاک سپرده شد.
به گفته یکی از اقوام آرمیتا، خانواده آرمیتا «تحت فشار امنیتی» با خاکسپاری او در تهران موافقت کردند. از یکی دیگر از خویشان او نقل شده است: «ما ساکن تهران هستیم اما مردههای خود را در تهران دفن نمیکنیم.»
تعداد ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی که در قطعه ۹۹ بهشت زهرا مستقر شدند بیش از افرادی بود که برای مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند به آنجا رفته بودند. حداقل ۱۵تن از بستگان آرمیتا گراوند و شرکت کنندگان در مراسم توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. تصاویر منتشر شده نشان میدهد که نیروهای امنیتی با ایجاد حصار فلزی در اطراف محل دفن از نزدیک شدن مردم به قبر آرمیتا جلوگیری کردند.
در ویدئوهایی که از این مراسم منتشر شده، تعدادی از حاضران شعار میدهند: «این گل پرپر شده، هدیه به میهن شده.»
نیروهای امنیتی دولتی و ماموران لباس شخصی به مسجد جابری که مراسم تشییع جنازه آرمیتا در آن برگزار شد، نیز هجوم آوردند. آنها تعدادی از مردم را در بیرون مسجد مورد ضرب و شتم قرار دادند تا از شرکت آنها جلوگیری کنند. در داخل مسجد، بخش مردانه پر از اعضای یگان ویژه نیروی انتظامی بود. سه تن از اعضای بدنام سپاه نیز در حین اجرای مراسم تدفین دیده شدند که فعالیت داشتند. حسین ایزدی، فرمانده میانی ستاد مشترک سپاه، حسین خوش نظر، رئیس مرکز منابع انسانی سپاه و رئیس اداره جذب نیرو در شرکت مترو تهران، مصطفی نوروزی، رئیس گردان خدمات ستاد مشترک سپاه که رئیس حراست متروی تهران است.
مردم ایران با شعار دادن از پشت بام ها اعتراض خود را به کشتن آرمیتا گراوند ابراز کردند
شامگاه شنبه ۶ آبان ماه، شهرهای مختلف ایران، از جمله تهران، کرج و شیراز شاهد شعارهای شبانه ضدحکومتی پس از انتشار خبر جان باختن آرمیتا گراوند بودند.
مردم در چند منطقه تهران با شعار «آرمیتا گراوند راهت ادامه دارد» اعتراض خود را ابراز کردند.
معترضین در منطقه سعادت آباد از داخل خانهها و برجهای مسکونی شعار میدادند «مرگ بر حکومت بچهکش» و «میکشم میکشم هرآنکه خواهرم کشت».
از جمله دیگر شعارهای شبانه در سعادت آباد عبارت بودند از «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «مرگ بر خامنهای ضحاک»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک.»
شهرک اکباتان در غرب تهران نیز در شامگاه شنبه ۶ آبان ماه شاهد سر دادن شعارهایی چون «مرگ بر حکومت بچهکش» و «مرگ بر دیکتاتور» بود.
شعارهای شبانه همچنین در منطقه چیتگر در غرب تهران و مناطقی از شهر کرج نیز شنیده شد، که معترضان شعار میدادند «مرگ بر حکومت بچهکش» و «مرگ بر دیکتاتور».
در شیراز نیز معترضان شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای» و «آرمیتای گراوند، راهت ادامه دارد» سردادند.
روز شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲ دانشجویان دانشگاه الزهرای تهران با نصب تراکت و پوستر یاد آرمیتا را گرامی داشتند.
دو معترض به قتل آرمیتا گراوند نیز در شهرهای دهلران و آبدانان در استان ایلام بازداشت شدند.
شواهد فزایندهای از پنهانکاری رژیم
روز ۱۲مهر ۱۴۰۲، خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، از گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور خشونت علیه زنان خواست بلادرنگ جويای وضعيت آرميتا شود و تا دير نشده نمايندهيی برای رؤيت دختر مظلوم و بیگناه و تحقيق پيرامون وضعيت او بفرستد.
وی افزود: «اگر رژیم جلادان در موضوع آرمیتای ۱۶ساله… چیز پنهان کردنی و ریگی به کفش ندارد، چرا بیمارستان را محاصره کرده و مانع حضور خبرنگاران مستقل می شود؟»
عفو بینالملل نیز روز جمعه، ۱۴مهر، با صدور فراخوانی خواستار تحقیقات مستقل در مورد اتفاقی که برای آرمیتا گراوند افتاد، شد و گفت «شواهد فزایندهای مبنی بر پنهان کاری مقامات» وجود دارد.
عفو بینالملل اعلام کرد که فیلمهای منتشر شده توسط رسانههای ایرانی را که ظاهراً نشان میدهد درگیری وجود ندارد تجزیه و تحلیل کرده و دریافته است که فیلم ویرایش شده است، سرعت فریم افزایش یافته و بیش از سه دقیقه فیلم غیب شده است.
عفو بینالملل گفت «نگرانیهای جدی» وجود دارد که خانواده و دوستان گراوند تحت فشار و تهدید به انتقام مجبور شدهاند در فیلمهای تبلیغاتی ظاهر شوند و روایت حکومتی را تکرار کنند.
اگنس کالامارد، دبیرکل عفو بینالملل گفت: «از اینکه زندگی یک جوان دیگر، این بار آرمیتا گراوند ۱۶ ساله، در ارتباط با قوانین توهینآمیز و تحقیرآمیز حجاب اجباری در ایران به طرز ظالمانهای کوتاه شد، ناراحت و خشمگین هستم. کسانی که مسئول مرگ غیرقانونی آرمیتا گراوند هستند باید در مقابل عدالت قرار بگیرند.»
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، هم در گزارش اخیر خود با اشاره به این که از اخبار غمانگیز در رابطه با آرمیتا گراوند ۱۶ ساله به شدت ناراحت شده است، از جمهوری اسلامی ایران خواست که قوانین حجاب اجباری را فورا لغو کند.
وی همچنین با ابراز نگرانی درباره وضعیت حقوق زنان در ایران و با اشاره به صدور احکام حبس طولانی مدت برای معترضان به حجاب اجباری تاکید کرد: «زنان و دختران ایرانی در معرض آپارتاید جنسیتی و تبعیض قرار میگیرند.»
خانم ریم السلیم، گزارشگر ویژه ملل متحد در امور خشونت علیه زنان و دختران گفت: «اخبار ناراحت کننده آرمیتا گراوند پس از خشونت گزارش شده از سوی پلیس اخلاق که او را به مدت چند هفته در کما فرو برد، درگذشت. تشابهات احتمالی با شرایطی که منجر به مرگ مهسا امینی شد، نگران کننده است. دولت ایران نمی تواند دوباره در مورد تحقیق و پاسخگویی رفوزه بشود. مصونیت با عدم تکرار ناسازگار است.»
رژیم ایران بیمناک از انفجار اعتراضات در پی مرگ آرمیتا گراوند
گمانه زنیها حاکی از آن است که آرمیتا گراوند از همان ابتدا مرگ مغزی شده بود، در غیر این صورت چرا مقامات از هرگونه دسترسی والدین، دوستان یا خبرنگاران به آرمیتا جلوگیری کردند؟ چرا بیمارستان تحت محاصره شدید امنیتی قرار گرفت؟
به واقع، حتی اگر بپذیریم که آرمیتا به دلیل افت ناگهانی فشار خون بیهوش شده، چگونه امکان دارد در یک واگن شلوغ مترو در حالی که در محاصره مردم و دوستانش بود، سرش را آنچنان به لبه آهنی واگن بکوبد که دچار ضربه و خونریزی مغزی بشود؟
رژیم ایران نگران بود که خبر مرگ مغزی آرمیتا موجب تظاهرات سراسری مشابه اعتراضهایی بشود که پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد در شهریور سال گذشته رخ داد و ماهها ادامه داشت.
رژیم ملایان با انتشار گزارشهای ضد و نقیض سعی کرد از ضرب شوکی که به جامعه وارد میشود بکاهد و از انفجار خشم مردم جلوگیری کند. سرانجام، پس از چند بار آزمایش، رژیم لحظه ای را برای اعلام خبر مرگ او انتخاب کرد که توجهات جهانی به جای دیگری بود. در تعطیلات آخر هفته که خبرگزاریها با تعداد محدود کارکنان فعالیت میکنند و مردم به تعطیلات میروند، تا خبر به طور کامل تحتالشعاع مرگ و ویرانی در خاورمیانه قرار بگیرد.
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران جان باختن آرمیتا گراوند را که ادامه و تکرار شهادت ژینا امینی توسط مأموران حکومتی است، تسلیت گفت و مشخصاً خامنه ای، رئیسی و اژهای و شهردار آنها در تهران را مسئول این قتل شناخت، جنایتی که تمام مردم ایران به ویژه زنان را به خشم آورده است. کمیسیون زنان از کمیته حقیقتیاب سازمان ملل خواهان تحقیق پیرامون این جنایت گردید.
رژیم ضد انسانی آخوندها با توجه به تجربه ژینا امینی، در وحشت از خشم و انزجار مردم تلاش میکند با پنهانکاری، پخش اطلاعات دروغ و گمراه کننده و اعمال فشار به خانواده و اطرافیان دختر بیگناه، از فاش شدن حقیقت ماجرا جلوگیری کند. از شب گذشته و قبل از اعلام درگذشت آرمیتا ، نیروی سرکوبگر انتظامی بیمارستان فجر را که او در آن بستری بود به محاصره در آورده تا از شکل گیری هرگونه اعتراضی جلوگیری کنند.
خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران نیز جان باختن مظلومانه آرمیتا گراوند را تسلیت گفت و افزود: بار دیگر فاشیسم دینی حاکم بر ایران دختر معصومی را به بهانه آخوند ساخته بدحجابی از میان ما برد، نیروهای سرکوبگر میخواهند از خیزش و اعتراض مردم جلوگیری کنند، غافل از اینکه مردم و جوانان ایران زمین به ویژه دختران و زنان این میهن عزم کردهاند رژیم آخوندها را سرنگون و دمکراسی و حاکمیت مردم را جایگزین کنند.
خانم رجوی دجالیت آخوندهای حاکم تحت نام اسلام را خاطرنشان کرد و افزود: سیاستها و عملکردهای ضدانسانی آخوندها علیه زنان هیچ ربطی به اسلام ندارد و تنها ابزاری برای بقای نظام منحوس ولایت فقیه است. نه به دین اجباری نه به حکومت اجباری و نه به حجاب اجباری.
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران گزارشگر ویژه ملل متحد در باره وضعیت حقوق بشر در ایران و گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان و عموم مدافعان حقوق زنان را به محکوم کردن و اعتراض به سرکوب و تبعیض وحشیانه و سیستماتیک علیه زنان و دختران ایران فرا میخواند. شورای امنیت مللمتحد بایستی مجازات رژیم سرکوبگر آخوندی را در دستور بگذارد.