سه شنبه, مهر ۸, ۱۴۰۴
  • English
  • Français
  • فارسی
  • عربى
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه‌ها
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه‌ها
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
صفحه اصلی قهرمانان در زنجیر
چشم در چشم هیولا به قلم هنگامه حاج حسن (18)

چشم در چشم هیولا (۱۸)

۵ مهر, ۱۴۰۴
در قهرمانان در زنجیر

از كتابی به قلم هنگامه حاج حسن – قسمت هجدهم

در این شماره از سری خاطرات زندان به قلم هنگامه حاج حسن که در کتاب چشم در چشم هیولا به چاپ رسیده است، نویسنده ادامه شرایط طاقت‌فرسای قفس را شرح می‌دهد و در نهایت به شکست کشیده شدن دستگاه به اصطلاح تواب‌سازی در زندان قزل‌حصار را بیان می‌کند.

روزها و شب‌های قفس

شرایط سخت بود گاهی طاقتم تمام می‌شد وکلافه می‌شدم! آخ ایـن چشم‌بند لعنتی! احساس می‌کردم مـژه‌هایم در چشمهایم فرو می‌رود، دلم می‌خواست چشم نداشتم تا احساسشان نکنم. خدایا کمکم کن! این بی‌طاقتی چیست؟

نشستن برایم مشکل شده بود، ماه‌هاست که نشسته بودم، همه جایم درد می‌کرد چطور بنشینم که درد نداشته باشم؟ به هر طرف که می‌چرخم انگار سوزن روی زمین ریخته و به تنم فرو می‌رود. دستهایم را زیرم می‌گذاشتم، ولی زود خواب می‌رفت و مورمور می‌شد.

همینطور در فکر بودم و در درونـم داشتم نق می‌زدم کـه احساس کردم کسی بالای سرم است. گفت هنگامه سلام! صدای لوس و بچه ننه او را شناختم، شعله بود. یک تواب خائن که در اوین در اتاق ما بود و الان اینجا یکی از جاسوسهای حاج داوود شده بود و حالا هم وظیفه کثیفش را در میان این قفسها و تابوتها انجام می‌داد.

– وا! هنوز نشستی؟! در حالیکه افکار قبلی یادم رفته بود لبخندی زدم و گفتم بله! شکایتی داری؟!

در حالی که حسابی کنف شده بود گفت: هنوز داره می‌خنده، واقعاً عجب رویی داری و رفت.

جالب است، پس منتظر هستند که ما دیگر نخواهیم بنشینیم، دشمن کثیف مثل لاشخور منتظر لاشه ‌است‌، باز هم خدا کمکم کرد و دشمن را در مقابلم قرار داد. این قانون مبارزه است دشمن را نباید فراموش کرد یا از او غافل شد وگرنه می‌خوری، مثلاً همه جایت درد می‌گیرد و چشم‌بند اذیتت می‌کند و نق می‌زنی. کور خوانده‌اید لاشخورها!

چشم‌بندم را طوری روی چشمم تنظیم کردم که از بالا که نگاه می‌کردی مشخص نبودکه کامل روی چشم نیست، اما در واقع چشمها و پلکهایم از زیر آزاد بودند و همین برایم کافی بود. برای نشستن هم شـیوه درآوردم، ژاکت بافتنی‌ام!… چرا زودتربه فکرم نرسید؟ همان را که ماخالا فرستاده بود. نرم و ضخیم بود آن را روزها زیرم می‌گذاشـتم و شبها بالشم بود واقعاً چـه چیـز خـوبی را ماخالای مهربانم فرستاده، انگار می‌دانست چه جاهایی باید از آن استفاده کنم.

چشم در چشم هیولا به قلم هنگامه حاج حسن (16)
بازسازی شکنجه قفس در موزه مقاومت ایران

اسم خاله‌ام ماهی بود و ما با تلخیص اسم او و خاله، او را ماخالا صدا می‌زدیم. او خاله بـسیار خـوبم بـود و در تمام مـدت زنـدان با اینکه به او اجازه ملاقات نمی‌دادند، ولی کوتاه نمی‌آمد و به جلو زندان می‌آمد و هر بار برایم چیزی می‌آورد؛ مثل همین ژاکت طوسی که خودش بافته و برایم آورده بود. چند بار در دلم از او تشکر کردم.

 صدای خرت خرت خوردن نان خشک آمد؛ دقت کردم از سمت چپ من بود، خودش است! زهره! همین جا در کنارم بود، موقع رفتن به نماز دقت کردم گوشه چادرش را دیدم؛ خودش بـود. پس زهره هم به قفس منتقل شده. حاجی دست از سر او بر نمی‌داشت. پس صدای هق و برخورد محکم به دیوار روبرو مربوط به او بود.

 ماه رمضان بود، نمی‌دانم چه مدت گذشته بود. منتظر شکستن حاجی بودم که برود و فاتحه دستگاه تواب‌سازی‌اش را بخواند و دنبال شیوه‌های جدیدتری باشد.

یک شب موقع افطار ناگهان فریاد یکی از بچه‌ها بلند شد و شروع به حرف زدن کرد. حرفهای بی‌ربط با گریه و گاه با خنـده، با صدای بلند، تعادل روانیش را از دست داده بود . نمی‌دانم کی بود و چی شد. ولی او را بردند و این چندمین مورد بودکه تعادل روانی بچه‌ها به هم می‌ریخت. پس من باید حواسم باشد. حاجی با بستن چشم ما و فشار روی اعصاب و فکر و خیال ما می‌خواهد تعادل ما را به هم بزند و سپس به خواسته‌اش برسد باید حواسم باشد!

بهار گذشت و بعد تابستان رسید. حالا نزدیک به ۷ ماه است که اینجا هستم. چند روزی بود که سر و کله حاجی پیدا نشده بود. صدای پچ‌پچ توابها بیشتر شده بود و کمتر هم به پر و پای بچه‌ها می‌پیچیدند. بی‌حوصله به‌نظر می‌آمدند و دست و دلشان به کار، یعنی به شکنجه نمی‌رفت که با حوصله و دقت ما را عذاب بدهند. گاهی بیش از حد معمول در باز و بسته می‌شـد و صدای نفسها هم می‌آمد که کسی یا کسانی می‌آیند و می‌روند.

یک روز صبح مرا صدا زدند و بیرون بردند. برخلاف تصورم گفتند ملاقات داری؛ بعد از ۷ ماه پدر و مادر بیچاره‌ام آمده‌اند . به اتاق ملاقات رفـتم. پشت شیشه ایستاده بودند. یک پاسدار کنار آنها و یک پاسدار کنار من. پدرم با دیدن من دیگر طاقت نیاورد و شروع به گریه کرد. امـا مادرم زن محکمی بود و خودش را کنترل کرد. گفتم گریه نکنید من حالم خوبست و تنهـا نگرانیم ، همین ناراحتی شماست.

پدرم کماکان نمی‌توانست صحبت کند و مرا نگاه می‌کرد و گریه می‌کرد. فهمیدم ۷ ماه دوندگی کرده‌اند و به همه ارگانهای رژیم شکایت کرده‌اند تا توانسته‌اند ملاقات بگیرند. پدر و مادرهای زیادی هم هستند که همین کار را کرده‌اند و هنوز از بچه‌هایشان بی‌خبرند. در فاصله‌یی که هر دو پاسدار غافل بودند با دستم به پدرم که هنوز به خود مسلط نشده بود علامت پیروزی را نشان دادم، چشمانش برق زد، به او خندیدم و او لبخند زد. گفتم برایم نگران نباش! من دیگر بچه نیستم و فقط ناراحتی شما مرا ناراحت می‌کند. یعنی می‌خواستم بدانند موضوع ادامه‌دار است. برگشتم؛ دیگر برایم مسجل بود که اتفاقی افتاده است وگرنه چرا ملاقات دادند؟

چشم در چشم هیولا به قلم هنگامه حاج حسن (18)

شکست قطعی دستگاه «تواب‌سازی»

در فکر بودم که صدای نفس و بعد سلام مردی ناآشنا را از بالای سرم شنید. گفتم کی هستی؟ گفت چرا جواب سلام نمی‌دهی؟ گفتم کی هستی؟ گفت یک بنده خدا! فهمیدم یک آخوند یا پاسدار و خلاصه مأمور جدیدی است ولی می‌خواستم در بیاورم که کیست، ضمناً دیگر برایم فرقی نمی‌کرد که بخواهم با او تنظیم آرامی داشته باشم و یا حساب و کتاب چیزی را بکنم.

گفت ما آمده‌ایم که وضعیت شما را بررسی بکنیم. گفتم من چنین درخواستی نکرده‌ام، متوجه شد که تحویلش نمی‌گیرم و نمی‌خواهم با او صحبت کنم، گفت خواهر، این کارها را به حساب  اسلام نگذارید. گفتم مطمئن باشید به حساب اسلام نگذاشته‌ایم وگرنه اینجا  نبودیم. فکر می‌کنم نفهمید چی گفتم.

 ادامه داد من آمده‌‌ام وضعیت شما را بررسی کنم. به دفتر آقای منتظری شکایاتی شده، الان آمده‌ام که بگویید چه کار می‌کنید؟ و چه وضعیتی دارید؟ از سؤال مسخره او خنده‌ام گرفته بود.

به اوگفتم آقا چشمان من بسته است چشمهای شما که الحمدلله باز است، خودت که داری می‌بینی، از من دیگر چرا سؤال می‌کنی؟ بی‌زحمت بروید، من حرفی ندارم، وضعم هم خوب است، خداحافظ! و سرم را پایین آوردم. او هم یک خداحافظ خواهر گفت و رفت.

آنچه راکه لازم بود بفهمم، فهمیده بودم و دیگر نمی‌خواستم با آن آخوند حرفی بزنم. کم کم محل قفسها را خالی کردند. یک روز بالاخره همه ما را جمع کرده و به اتاقی در واحد۳ بردند. نام آن اتاق را قرنطینه گذاشته بودند یا خود ما گذاشته بودیم، نمی‌دانم! معلوم بود که اینجا هم قفسهای حاجی به راه بوده، ولی الان تخته‌ها را جمع کرده بودند، منتهی محل نماز که با پتوهای سربازی درست شده بود هنوز باقی بود و همین نشانه کافی بود.

ادامه دارد…

اشتراک30توئیت19پین7اشتراک5بفرستاشتراک

خبرهای مرتبط

هدی مهرگانفر؛ دوازدهمین ماه بلاتکلیفی در زندان عادل‌آباد شیراز

۷ مهر, ۱۴۰۴
هدی مهرگانفر؛ دوازدهمین ماه بلاتکلیفی در زندان عادل‌آباد شیراز

هدی مهرگانفر، مهندس ۳۸ ساله الکترونیک و زندانی سیاسی اهل زرقان از توابع استان فارس، همچنان در شرایط بلاتکلیف در زندان عادل‌آباد شیراز محبوس است. او از اول...

خواندن بیشترDetails

زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

۶ مهر, ۱۴۰۴
زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

زندان قرچک ورامین بار دیگر به کانون بحران‌های انسانی تبدیل شده است. مرگ‌های پی‌درپی زندانیان در این زندان، به‌ویژه به دلیل محرومیت از رسیدگی پزشکی و فقدان امکانات...

خواندن بیشترDetails

فرزانه حسینی

۵ مهر, ۱۴۰۴
سه نسل، یک آرمان: آزادی، استقلال و حاکمیت مردمی

وستان عزیز،رئیس‌جمهور برگزیده، مریم رجوی، من امروز در برابر شما ایستاده‌ام به‌عنوان فرزند نسلی که امیدها و آرزوهایش به یغما رفت، اما با شجاعتی خارق‌العاده برای مقاومت در...

خواندن بیشترDetails

ویدا نیک طالعان

۵ مهر, ۱۴۰۴
سه نسل، یک آرمان: آزادی، استقلال و حاکمیت مردمی

با درود به خواهرمریم عزیزم  با سلام و درود به حامیان مقاومت برحق مردم ایران سلام ویژه به خواهرعزیزم خواهر زهرا و تمام مجاهدین اشرف۳ من امروز به‌عنوان...

خواندن بیشترDetails

آدرین محسنی

۵ مهر, ۱۴۰۴
سه نسل، یک آرمان: آزادی، استقلال و حاکمیت مردمی

من امروز در برابر شما ایستاده‌ام به‌عنوان بخشی از جوان‌ترین ــ اما بی‌تردید نه آخرین ــ نسلِ هواداران مجاهدین. محمد حنیف‌نژاد تنها ۲۷ سال داشت که سازمان مجاهدین...

خواندن بیشترDetails
پست بعدی
زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

اسناد

شکست قانون جوانی جمعیت در ایران به رغم سرکوب زنان نگاهی به سیاستی ناکام و هزینه‌ساز

شکست قانون جوانی جمعیت در ایران به رغم سرکوب زنان

۲ شهریور, ۱۴۰۴

نگاهی به سیاستی ناکام و هزینه‌ساز قانون جوانی جمعیت در ایران رو در روی حقوق انسانی زنان به دنبال فرمان...

زنان بیوه ایران : مشکلات و چالش‌های اصلی

زنان بیوه ایران : مشکلات و چالش‌های اصلی

۱ تیر, ۱۴۰۴

زنان بیوه ایران؛ یکه و تنها در سایه تبعیض در نظام حاکم بر ایران که تبعیض جنسی در قوانین آن...

نگاهی به وضعیت زنان کارگر در ایران به مناسبت روز جهانی کارگر

رنج‌های پنهان و برده داری نوین

۸ اردیبهشت, ۱۴۰۴

نگاهی به وضعیت زنان کارگر در ایران به مناسبت روز جهانی کارگر زنان کارگر در ایران، با دستان پینه‌بسته و...

بولتن ماهانه

گزارش اوت ۲۰۲۵: سرکوب دوگانه زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان
بولتن ماهانه

گزارش اوت ۲۰۲۵: سرکوب دوگانه زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان

۹ شهریور, ۱۴۰۴
گزارش ژوئیه ۲۰۲۵-جنایتی در حال وقوع است: خطر تکرار قتل‌عام زندانیان سیاسی در ایران
بولتن ماهانه

گزارش ژوئیه ۲۰۲۵: خطر تکرار قتل عام زندانیان سیاسی در ایران

۳ مرداد, ۱۴۰۴
گزارش ژوئن 2025:قتل زنان خشونت ساختاری سیاست رسمی رژیم ایران
بولتن ماهانه

گزارش ژوئن ۲۰۲۵: قتل زنان، خشونت ساختاری سیاست رسمی رژیم ایران

۹ تیر, ۱۴۰۴
زنان زندانی سیاسی محروم از درمان در زندان های ایران
بولتن ماهانه

گزارش مه ۲۰۲۵: زنان زندانی سیاسی محروم از درمان در زندان های ایران

۹ خرداد, ۱۴۰۴

مقالات

زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

زندان قرچک؛ مرگ‌های پی‌درپی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

۶ مهر, ۱۴۰۴

هزاران ایرانی در نیویورک برای تغییر دموکراتیک در ایران گرد هم آمدند

هزاران ایرانی در نیویورک برای تغییر دموکراتیک در ایران گرد هم آمدند

۲ مهر, ۱۴۰۴

آغاز سال تحصیلی جدید در ایران: مدارس ویران، نسل عصیان

آغاز سال تحصیلی جدید در ایران: مدارس ویران، نسل عصیان

۳۱ شهریور, ۱۴۰۴

شهدای راه آزادی

فاطمه فرشچیان
شهدای راه آزادی

فاطمه فرشچیان

۲۰ شهریور, ۱۴۰۴
نصرت رمضانی
شهدای راه آزادی

نصرت رمضانی

۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴
سوسن میرزایی قهرمانی جسور و شجاع، از پیشتازان مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران
شهدای راه آزادی

سوسن میرزایی

۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴
چریک، معلم، شهید: زندگی مرضیه احمدی اسکویی
شهدای راه آزادی

چریک، معلم، شهید: زندگی مرضیه احمدی اسکویی

۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴

در باره ما

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، بطور گسترده ای با زنان ایران در خارج از کشور کار کرده و ارتباط ثابتی با زنان در داخل ایران دارد.
کمیسیون زنان بطور فعال با بسیاری از ارگانهای فعال حقوق زنان و سازمانهای غیر دولتی و ایرانیان خارج از کشور در ارتباط است. این کمیسیون منبع اصلی بسیاری از اطلاعات دریافت شده از داخل ایران در رابطه با زنان می باشد و در گردهمایی های کمیسیون های حقوق بشر سازمان ملل و سایر کنفرانسهای بین المللی و منطقه ای در رابطه با موضوعات زنان شرکت می کند.
شرکت در مبارزه بی امان علیه قوانین زن ستیز رژیم ایران بخشی از فعالیتهای اعضاء و همکاران این کمیسیون است.

دسته ها

  • اخبار زنان
  • اسناد
  • اطلاعیه های کمیسیون زنان
  • بولتن ماهانه
  • زنان تأثیرگذار
  • زنان در تاریخ
  • زنان مقاومت ایران
  • سخنرانی های مریم رجوی
  • سخنرانیهای روز جهانی زن
  • شهدای راه آزادی
  • صفحات مرجع
  • فعالیت ها
  • قهرمانان در زنجیر
  • کنفرانس روزجهانی زن
  • مریم رجوی
  • مقالات
  • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • ویدئوهای روز جهانی زن

جستجو بر اساس برچسب

اعتراضات اعدام زنان تحصیلات حجاب اجباری خشونت علیه زنان دختر بچه ها رهبری زنان زنان روستایی زنان سرپرست خانوار زندانیان زندانیان، اعتراضات زینب جلالیان شکاف جنسیتی صبا کردافشاری طرح آزادی‌ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا فقر قتل های ناموسی مریم اکبری منفرد معلمان نسل برابر ویروس کرونا پرستار کودک همسری

حق تکثیر (کپی رایت ©) مطالب مندرج در این وب سایت در سال ۲۰۱۶ به نام کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت به ثبت رسیده است. لطفاً در صورت تمایل به باز نشر و باز پخش مطالب این وب سایت، با کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت مکاتبه کنید و لینک مقاله اصلی بر روی سایت women.ncr-iran.org/fa را در متن اضافه کنید.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist

نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه های کمیسیون زنان
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران برابری زنان را ترویج می کند
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
  • English
  • française
  • عربی

حق تکثیر (کپی رایت ©) مطالب مندرج در این وب سایت در سال ۲۰۱۶ به نام کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت به ثبت رسیده است. لطفاً در صورت تمایل به باز نشر و باز پخش مطالب این وب سایت، با کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت مکاتبه کنید و لینک مقاله اصلی بر روی سایت women.ncr-iran.org/fa را در متن اضافه کنید.