روز شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۴ همزمان با روز جهانی علیه مجازات اعدام، یک کنفرانس در سالن تاریخی چرچ هاوس لندن برگزار شد که در آن بارونس اولون، خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت، جان برکو رئیس سابق مجلس عوام انگلیس، اینگرید بتانکور کاندیدای پیشین ریاست جمهوری کلمبیا، ترزا ویلیه وزیر سابق در دولت انگلستان، و برخی دیگر از شخصیتهای سیاسی، نمایندگان پارلمان و مدافعان حقوق بشرسخنرانی داشتند.
اصلی ترین محورهای سخنرانی ها در این جلسه به محکومیت نقض حقوقبشر و اعدامهای فزاینده در ایران، فراخوان به توقف احکام اعدام زندانیان سیاسی بهخاطر هواداری از مجاهدین، لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران، و محاکمه خامنهای و سران رژیم به جرم جنایت علیه بشریت و نسل کشی بود.
آنچه در زیر میخوانید متن سخنرانی اینگرید بتانکور در این کنفرانس است:
حضور در تالار تاریخی
این افتخار را دارم که امروز در کنار شما در این ساختمان، ساختمان چرچهاوس، حضور یابم؛ مکانی تاریخی که شورای امنیت سازمان ملل برای نخستینبار در آن برای دفاع از صلح، آزادی و کرامت انسانی در تاریکترین ساعتهای قرن گذشته تشکیل جلسه داد. امروز، در روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، ما اینجا گرد هم آمدهایم نه تنها برای محکوم کردن این ابزار وحشیانه، بلکه برای تأیید قداست حیات انسانی و قدرت وجدان و اصولی که هیچ رژیمی — هر چقدر هم بیرحم — هرگز قادر به نابودی آن نخواهد بود.
محکومیت و پایداری
در ایران امروز، ۱۷ زندانی سیاسی، زندانیان عقیدتی و مبارزان راه آزادی در صف اعدام قرار دارند. جرم آنها اندیشیدن، طلب عدالت، کرامت و آزادی است. جرم آنها حمایت از سازمان مجاهدین خلق، جنبش اپوزیسیون ایران است که برای حق مردم ایران در انتخاب دموکراسی مبارزه میکند. بیش از ۶۰ سال است که سازمان مجاهدین خلق ایران مشعل آزادی را میان سرکوب، زندان و تبعید حمل کرده است. همانطور که بسیاری از شما میدانید، این سازمان با دو دیکتاتوری مواجه شده است: سلطنت شاه و حکومت مذهبی که پس از آن بر سر کار آمد. به همین دلیل است که ما همواره میگوییم: «نه شاه، نه شیخ».

مبارزه شصتساله و ریشههای اخلاقی
این مبارزه طولانی، این مبارزه بسیار طولانی شصتساله، نشان میدهد که این صرفاً یک جنبش سیاسی نیست. شما تنها یک جنبش نیستید؛ شما نیرویی اخلاقی هستید از زنانی و مردانی که در ارزشهایی ریشهدارید که فراتر از زمان، مکان و مرزها قرار دارد. رژیم از شما عمیقاً میترسد، زیرا حقیقت همواره استبداد را تهدید و آن را شکست میدهد.
۱۷ زندانی: صدای شجاعت
۱۷ نفری که اکنون با مرگ روبهرو هستند، صدای شجاعت در سرزمینیاند که با ترس ساکت شده است. آنها سالها زندان، شکنجه، محرومیت و سلول انفرادی را تحمل کردهاند، اما روح آنها شکستناپذیر مانده است. ایستادگی آنها به ما یادآوری میکند که آزادی هرگز رایگان به کسی داده نمیشود؛ همیشه باید بهدست آید.
عدالت هرگز عرضه نمیشود؛ باید مطالبه شود. بنابراین، در حالی که آنها در آستانه مرگ و زندگی ایستادهاند، پرسش پیشِ روی همه ما تنها درباره سرنوشت آنها نیست، بلکه درباره سرنوشت خود ما نیز هست. آیا جهان سکوت خواهد کرد در حالی که بیگناهان محکوم میشوند، یا ما در جهان آزاد بلند میشویم، سخن میگوییم، صدایمان را بلند میکنیم و عمل میکنیم تا حق حیات آنها نه به یک تراژدی فراموششده دیگر، بلکه به نقطه عطفی در مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شود؟
گستره مقاومت: زندانها و امید
قهرمانان ۱۷نفری ما تنها نیستند. در سراسر ایران، هزاران نفر دیگر به دلیل جسارت در اندیشیدن آزادانه، در زندان هستند. با این حال حتی پشت میلههای زندان، روح انسان از تسلیم امتناع میکند. از درون آن دیوارها، جنبشی قابلتوجه شکل گرفته است. خانم رجوی در اینباره سخن گفتهاند: کارزار «سهشنبههای نه به اعدام».
سهشنبهها روزی است که رژیم برای اجرای اعدامها برمیگزیند. در طول بیست ماه گذشته، این زندانیان از خوردن غذا امتناع کرده و گرسنگی را به سلاحی برای متهم کردن جلادان و قاتلان خود تبدیل ساختهاند. آنها روز وحشت را به زمانی برای مقاومت، کرامت، همبستگی، و بالاتر از همه، امید تبدیل کردهاند. هر سهشنبه، در حالی که رژیم بهدنبال کشتن و ارعاب است، این زندانیان صدای خود را بلند میکنند و تعهد خود را به عدالت، نه از طریق زور، بلکه از طریق قدرت اخلاقی، بار دیگر نشان میدهند.
مریم اکبری منفرد: چراغ امید
در میان آنها نامی هست که میخواهم ما و جهان آن را بشناسند و گرامی بدارند: مریم اکبری منفرد. شما او را میشناسید. مریم شانزده سال را در زندان گذرانده است، جدا از سه دخترش، برای حمایت از رؤیای یک ایران دموکراتیک و دادخواهی برای چهار خواهر و برادرش که همه اعضای مجاهدین خلق بودند.
دو نفر از آنها در میان ۳۰هزار زندانی سیاسی در قتل عام ۱۳۶۷ بودند، یک نسل کشی که به وسیله ملل متحد محکوم شده است.
وقتی حکم اولیه پانزده سال حبس او به پایان رسید، رژیم از آزادی مریم اکبری خودداری کرد، اتهامات جدیدی ساخت و دو سال دیگر او را در زندان نگه داشت. با این حال، از اعماق زندان، مریم همچنان الهامبخش و شجاع مانده است. به او گوش کنید.
او یک بار نوشت: «در این سالها رنجهای بسیاری را تحمل کردم. با این حال، برادران و خواهرانم که جان خود را از دست دادند، ستارههای درخشان عشق و امید در خانواده من باقی ماندند. از آنها قدرت تحمل درد و سختی را آموختم.» و در نامه دیگری اعلام میکند: «عدالت قویتر از عشق، حتی برتر و بالاتر از عشق مادر به فرزندانش است و دقیقاً به این دلیل که فرزندانم را دوست دارم، به نام عدالت بهپا خاستم.»
شهادت اخلاقی و وجدان ایران
بگذارید درباره این کلمات تأمل کنیم؛ اینها کلمات ناامیدی نیستند، بلکه شهادت اخلاقی زنیاند که اندوه را به قدرت و درد را به هدف تبدیل کرده است. مریم اکبری منفرد و ۱۷ زندانیای که در صف اعدام هستند، در واقع وجدان ایران هستند. شجاعت آنها خالص است؛ حقیقت و زلالی آنها برای رژیم بسیار ناخوشایند است؛ و الگوی آنها برای ما که در منطقهای امن و در کشورهای آزاد زندگی میکنیم، حیاتی است. پس بیایید شریک خاموش حذف آنها نباشیم. بیایید آنها را به یاد داشته باشیم، نه از روی اندوه یا ترحم، بلکه از روی قدرت اخلاقی؛ زیرا ادعای گناهکاری آنها نادرست است و آنها بیگناه هستند.
پیام سیاسی برای جامعه بینالمللی
دوستان عزیز، ایستادگی آنها برای همه ما در اینجا پیام سیاسی عمیقی دارد. برای مدت طولانی، جامعه بینالمللی چشم خود را بر وضعیت حقوق بشر در ایران بسته و منافع کوتاهمدت تجاری و مصلحت دیپلماتیک را بر حقوق بشر، و بهویژه بر حقوق مردم ایران، مقدم داشته است. امروز باید روشن باشیم: مجازات اعدام در ایران یک رویه قضایی نیست؛ این یک سلاح سیاسی غیرانسانی، غیرمتمدن و وحشیانه است برای ایجاد ترس و سرکوب مخالفان. قطعاً زنانی و مردانی که امروز محکوم شدهاند، اعضای جنبشیاند که نماینده امید و آلترناتیوی برای دیکتاتوری حکمران هستند. احساس تعلق آنها است که تعهد قهرمانانهشان را پیش میبرد و مبارزه قهرمانانهشان را به پیش میبرد.
پایبندی به اصول و ضرورت بقا
به آنها پیشنهاد شده است که برای نجات جانشان، حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران را انکار کنند و بهعنوان مأموران رژیم عمل نمایند؛ اما آنها بارها و بارها «نه» گفتهاند. چرا «نه» گفتهاند؟ زیرا مجاهدین خلق، بهگفته آنها، گزینهای دموکراتیک است که آنها رؤیایش را در سر میپرورانند. آنها میدانند که این تنها شانس گذار منظم به دموکراسی است وقتی که استبداد سقوط کند. و میدانند که ائتلاف دموکراتیکی که تحت رهبری دوست عزیزم مریم رجوی وجود دارد و از آن الهام گرفته شده، تنها راه خروج از وضعیت کنونی است.
چشمانداز مریم رجوی و مخالفت با رژیم
ما همه اینجا میدانیم که چشماندازی که مریم رجوی برای یک ایران آزاد، دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از دولت، دور از خشونتطلبی و غیراتمی ارائه میکند، نقطه مقابل اخلاقی و سیاسی بیرحمی و فساد رژیم است؛ رژیمی که تروریسم و استبداد را از طریق شبکهای جنایتکار، که با پول خون و مواد مخدر تغذیه میشود، به جهان صادر میکند. بنابراین، حمایت از سازمان مجاهدین خلق، دفاع از ۱۷ زندانیمان و سخن گفتن از مریم اکبری منفرد تنها یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه ضرورتی برای بقا برای هر یک از ماست.
قول ما به زندانیان و چشمانداز آزادی
دوستان عزیز، هنگامی که در این تالار تاریخی ایستادهام، به چهرههای ۱۷ زندانیمان در صف اعدام میاندیشم و یقین دارم شما نیز به آنها میاندیشید؛ به چهره مریم اکبری منفرد و هزاران نفر دیگر که شاید هرگز نامشان را ندانیم. از خود میپرسم وقتی جهان از بیعدالتی آگاه میشود و کاری نمیکند، این چه معنایی دارد؟ قطعاً سکوت در برابر اعدام فراتر از همدستی است؛ این شکستن پیوندهای انسانی ما با یکدیگر است. با اینحال، جرقهای در درون هر یک از ما وجود دارد: جرقهای از خشم، جرقهای از شفقت که نمیگذارد خاموش شود؛ و آن جرقه، امید است.
وقتی زندانیان در روزهای سهشنبه اعتصاب غذا میکنند، هر چند بدنشان ضعیف میشود، عزمشان قوی است؛ این امید است و امیدبخشی. بنابراین امروز امید وجود دارد. بیایید به همه آنها، به ۱۷ زندانی و به همه کسانی که در زندان بهخاطر خواستن حقیقت و ابراز عقیده رنج میبرند، قولی بدهیم؛ تعهدی بدهیم.
بیایید به آنها تعهد دهیم که هرگز فراموششان نخواهیم کرد. داستان شما را به هر پارلمان، هر مرجع دیپلماتیک و هر گوشه خیابان خواهیم برد؛ برای آزادیتان، برای کرامتتان، برای حیاتتان و برای نجاتتان فشار خواهیم آورد — با صدایمان، با رأیمان، با اقداممان. ما خواستار آن خواهیم شد که هیچکس بهخاطر آرزوی آزادی اعدام نشود؛ زیرا معیار انسانیت ما زمانی آشکار میشود که برای کسانی که در قدرت نیستند، برای کسانی که خاموش شدهاند و برای کسانی که زیر چکمه ستمگران له شدهاند، بهپا میخیزیم.
آن روز فرا خواهد رسید. من صمیمانه باور دارم که خون شهدا بذر آزادی خواهد شد برای همه کسانی که در قدرت نیستند؛ و هر زندگی نجاتیافته به پیروزی برای محرومترینها تبدیل خواهد شد. پس بیایید امروز از اینجا مصمم برویم، نه فقط برای محکوم کردن، بلکه برای عمل؛ نه برای سوگواری صرف بر بیعدالتی، بلکه برای ریشهکن کردن آن. و هنگامی که سپیدهدم یک ایران آزاد فرا رسد و جهان فراتر از دیوارهای سرکوب بهپا خیزد، آن ۱۷ نفر ما آخرین نامهایی نخواهند بود که به یاد آورده میشوند؛ آنها نخستین نامهایی خواهند بود که در بنیانهای سرزمین جدید آزاد حک میشوند.
متشکرم.