آغاز سال تحصیلی جدید در ایران: مدارس ویران، نسل عصیان
تهران – صبح اول مهر
در کوچههای باریک یکی از محلههای فقیر جنوب تهران، زهرای یازدهساله کیف مدرسه کهنهاش را محکم در دست گرفته و روبهروی قفل زنگزده درِ کلاس میایستد. معلمش وقتی حقوقش را دریافت نکرد رفت، اما سکوت، پر از هیجان است. امسال نخستین درس ریاضی یا دستور زبان نیست؛ درس آزادی است، ندایی که هر روز بلندتر میشود و نسل جدید را فرامیخواند تا آغاز مدرسه را به آغاز رهایی بدل کند.
خاطرات قیام ۱۴۰۱ هنوز زنده است. آن زمان دبیرستانیها کلاسهای خود را به میدان شورش بدل کردند. در دستکم ۱۷۰۰ مدرسه، دانشآموزان، بهویژه دختران، در برابر رژیم آخوندی ایستادند. پس از دو سال انکار رسمی، غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، سرانجام در اردیبهشت ۱۴۰۴ اعتراف کرد که بیش از ۹۰هزار دانشآموز و معلم در جریان آن اعتراضات بازداشت شدهاند. (تسنیم، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴)
شجاعت آنها همچنان آخوندهای حاکم را به وحشت می اندازد و برای نسل امروز الهامبخش است.

دههها ثروت، دههها غفلت
پس از نزدیک به نیم قرن حکومت و تریلیونها دلار درآمد نفتی، دیکتاتوری مذهبی آخوندها کارنامهای از شکست در آموزش بر جای گذاشته است. در کشوری با چنین غنایی از منابع طبیعی، هنوز حدود ۱۸ میلیون ایرانی بی سواد و کم سوادند. (عبدالرضا فولادوند رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، تسنیم ۴ دی ۱۴۰۳)
فقط در سال تحصیلی گذشته حدود دو میلیون کودک هرگز پایشان به کلاس درس نرسید. (فرشاد ابراهیم پور، عضو کمیسیون آموزش مجلس رژیم، ۲۹ مهر ۱۴۰۳)
خانوادههای حدود پنج میلیون دانشآموز به دلیل فقر حتی از تهیه دفتر و مداد ساده صرفنظر کرده اند. (امیر تویسرکانی، نایب رئیس تولیدکنندگان لوازم التحریر، تلگرام چند ثانیه، ۲۳ شهریور ۱۴۰۴)
رژیم به جای حمایت از آموزش، نزدیک به یکسوم بودجه ملی را صرف سرکوب داخلی و جنگهای خارجی میکند.
بودجه دانشگاهها از ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ به فقط ۲.۸ درصد کاهش یافته و سهم مدارس ابتدایی و متوسطه از ۱۳.۴ درصد به ۸.۷ درصد سقوط کرده است.

کودکان یک ملت، محروم از پشتوانه
رژیم ایران کمتر از ۲درصد از تولید ناخالص داخلی را به آموزش اختصاص میدهد؛ نصف حداقل توصیهشده یونسکو. گزارشهای مجلس نشان میدهد تنها ۸.۲ درصد هزینههای دولت به مدارس میرسد که تقریباً تمام آن صرف حقوق میشود و فقط حدود ۲ درصد برای تعمیرات یا تجهیزات جدید باقی میماند.
میانگین هزینه سرانه دانشآموزان در ایران تنها ۳۰۰ دلار است در حالیکه میانگین جهانی ۹,۳۱۳ دلار است و ژاپن—با جمعیت دانشآموزی مشابه—۵۲ برابر بیشتر سرمایهگذاری میکند. (شبکه خبر رژیم، ۱۰ تیر ۱۴۰۳)
نتیجه این سیاست ها در همه زمینه ها نمایان است: کمبود حدود ۱۷۶هزار معلم (مرکز پژوهش های مجلس، ۱۰ تیر ۱۴۰۳)، ساختمانهای فرسوده، و هزاران مدرسه شهری و روستایی بدون لولهکشی یا سرویس بهداشتی مناسب. (تسنیم، ۱۸ دی ۱۴۰۲)
در طرحی در سال ۱۳۹۶ وعده داده شد که ۳ میلیارد دلار برای مقاومسازی کلاس های درس اختصاص داده شود؛ اما تنها ۱.۴ درصد آن تخصیص یافت. امروز بیش از ۴۰۰۰ مدرسه سنگی و بیش از ۱۰۰۰ مدرسه کانکسی باقی مانده است. (تابناک، ۲۶ بهمن ۱۳۹۹)

امنیتیسازی آموزش
بهجای حل بحران، رژیم اقدامات کنترلی و سرکوبگرانه خود را افزایش داد. امسال، رئیسجمهور دستنشانده خامنهای توافقی امضا کرد که عملاً مدارس را تحت نظارت و کنترل پلیس برد و به نیروهای امنیتی اجازه داد کتابهای درسی را بازبینی و محتوای آموزشی را تعیین کنند. وزیر آموزشوپرورش پزشکیان در مراسم امضا این توافق نامه آشکارا خود را «سرباز» فرمانده بدنام نیروی انتظامی، احمدرضا رادان، توصیف کرد.
آموزش طبقاتی
در حالی که مدارس دولتی از فرسودگی و کمبودهای متعدد در حال فروپاشی هستند، امتیازات طبقه مرفه در حال شکوفایی است. حدود یک میلیون کودک وابسته به طبقه متمول در مدارس خصوصی با شهریه ۳۵ تا ۸۰ میلیون تومان در سال درس میخوانند و از کلاسهای کوچک و آزمایشگاههای مدرن بهرهمندند. حدود ۱۰۰هزار نفر دیگر در مدارس استعدادهای درخشان تحصیل میکنند. (روزنامه ستاره صبح -۲۵ تیر ۱۴۰۲)
در مقابل، ۱۵ میلیون دانشآموز در کلاسهای فرسوده دولتی بدون گرمایش، سرمایش یا برق پایدار متراکم هستند. قیمت یک روپوش ساده در ۱۴۰۳ بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد افزایش یافت و به بیش از ۱.۵ میلیون تومان رسید—بیش از یک هفته دستمزد کارگری با حقوق ماهانه ۷ میلیون تومان—و خانوادهها را وادار می کند که بین غذا و تحصیل یکی را انتخاب کنند. (سایت نبض بازار – ۱۷ شهریور ۱۴۰۴)

بخش سنگینتر بار فقر و تبعیض بر دوش دختران
طبق قوانین رژیم ملایان دختران از سن ۱۳سالگی می توانند ازدواج کنند و یونیسف گزارش میدهد ۱۷ درصد زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پیش از ۱۸سالگی و ۳ درصد پیش از ۱۵سالگی ازدواج کردهاند. در سیستان و بلوچستان، ۴۶ درصد دختران به دلیل نبود دبیرستانی که به محل زندگی شان نزدیک باشد و ناامنی مسیر، ترک تحصیل میکنند. (عصر ایران – ۲۰ دی ۱۴۰۳)
در دهه اخیر بیش از یک میلیون دختر زیر ۱۸ سال به ازدواج اجباری تن دادهاند و دستکم ۱۵هزار نفر پیش از ۱۵ سالگی فرزند به دنیا آورده اند. (ایسنا، ۲۴ فروردین ۱۴۰۱) با این حال همین دختران غالباً نخستین کسانی هستند که صدای اعتراض بلند میکنند.
آزمونهای جهانی خسارات وارده به آموزش را برملا می کنند
افول سیستم آموزشی در ایران در مقایسههای بینالمللی آشکار می شود. نتایج آزمون پرلز ۲۰۲۱ که در نیمه ژوئن همین سال منتشر شد، نشان میدهد که دانش آموزان ایرانی در توانایی خواندن، نمره ۴۱۳ را کسب کردهاند که ایران را در میان ۵۷ کشور شرکتکننده در قعر جدول قرار میدهد. نمره ۴۶درصد از دختران ایرانی ۴۲۲ و نمره۵۴درصد از پسران ایرانی ۴۰۵ است. حتی دختران که معمولاً در جهان از پسران پیشی میگیرند برتری خود را از دست دادند.

درسی که رژیم ناخواسته آموزش داد
با وجود سانسور و دستگاه عظیم شستشوی مغزی، حاکمیت مذهبی در مأموریت اصلی خود، یعنی واداشتن دانش آموزان و دانشجویان به اطاعت، شکست خورده است. در عوض، بذر شورش در همان نسلی ریشه دوانده که قرار بود مطیع باشد. «کانون های شورشی» اکنون آشکارا در مدارس و دانشگاهها فعالیت میکنند و مصمم هستند به استبداد دینی پایان دهند.
پژواک درس آزادی
زهرا از درِ قفلشده کلاس دور میشود، اما شکستخورده نیست. او زیر لب شعاری را که از دانشآموزان بزرگتر شنیده زمزمه میکند: «زن، مقاومت، آزادی.» در اطرافش، همکلاسیها آرام نقشه تجمع بعدی را تبادل میکنند.
رژیم ایران بودجهها را هدر داده، کلاسها را به پایگاه امنیتی بدل ساخته و کوشیده صدای جوانان را در ترس منکوب کند. اما جوانان ایران مهمترین درس را آموختهاند: امسال نخستین درس آزادی است—و آنان قصد دارند خودشان فصل بعدی را بنویسند.




















