داستان ثروت غارت شده زنان ایران – گزارش کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
تم سال شصت و هشتمین دور از اجلاس کمیسیون مقام زنان سازمان ملل متحد به موضوع اولویت «تسریع در دستیابی به برابری جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران با پرداختن به فقر و تقویت نهادها و تأمین مالی با دیدگاه جنسیتی و بررسی نتایج عملکرد کشورها در زمینه سیستم های حمایت اجتماعی، دسترسی به خدمات عمومی و زیرساخت های پایدار برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان و دختران» اختصاص دارد.
ایران کشوری است که دارای ثروت و منابع فراوانی است، اما با این حال در بین بدترین اقتصادهای جهان قرار دارد. نگاهی به زندگی زنان ایرانی و عموم مردم نشان می دهد که رژیم حاکم با اجرا و رعایت موازین بین المللی و استانداردهای قرن بیست و یکم ناسازگار است. به دلیل فساد گسترده و سوءمدیریت مقامات دولتی، ایران با تورم جدی، فقر مطلق، بیکاری بالا، شکاف طبقاتی رو به افزایش، شکاف فقر بالا و افزایش قیمت ها مواجه است که نشان دهنده بحران جدیدی در اقتصاد است.
این چالشهای ناشی از سیاستهای مخرب رژیم، تأثیرات نگرانکننده بر کل جمعیت، بهویژه خانوادهها، زنان و کودکان داشته است. در نتیجه تصمیمات فاجعه بار رژیم، مردم ایران به دنیای تاریک فقر و تهیدستی سوق داده شده اند. هر روز که می گذرد، زنان ایرانی خود را در حال فرود بیشتر در شرایطی می یابند که به طور استعاری به عنوان شرایط چالش برانگیز تحمیل شده توسط آخوندهای حاکم توصیف می شود .
بررسی فقر زنان در ایران مستلزم درک این است که سیاستهای دولت بر حفظ تداوم خود متمرکز است. محور قدرت رژیم دیکتاتوری در سپاه پاسداران نهفته است که عمیقاً درگیر سرکوب داخلی و تروریسم باصطلاح بینالمللی است. به عبارت دیگر، رژیم از سرکوب داخلی علیه مردم خود و جنگ افروزی در منطقه به عنوان وسیله ای برای تسلط بر قدرت استفاده می کند. منابع، ثروت و پتانسیل اقتصادی مردم ایران به طور نامتناسبی به سمت حمایت و تقویت سپاه پاسداران هدایت میشود که به صورت یک تاثیر منفی از هر لحاظ تلقی میشود.
آیا اقتصاد کشور در حال فروپاشی است؟
تورم سرسام آور غذا، حمل و نقل، بهداشت، مسکن و آب و برق از جمله مشکلاتی است که همه هر روز با آن دست به گریبان هستند. نرخ واقعی تورم نامشخص است زیرا برخی می گویند بیش از 40 درصد است، در حالی که برخی دیگر از جمله مقامات دولتی استدلال می کنند که بسیار بالاتر است و برخی این رقم را بالای 100 درصد می دانند. بیش از نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و حدود 30 میلیون نفر در ایران در فقر مطلق به سر می برند، به این معنی که افراد فاقد حداقل درآمد لازم، برای خرید نیازهای ضروری مانند غذا، سرپناه، پوشاک و دسترسی به مراقبت های بهداشتی هستند.
نمونه هایی از افزایش قیمت در کالاهای غذایی ضروری مانند روغن مایع (294%)، پیاز (222%)، ماکارونی (139%)، انواع سس (105%)، رشته فرنگی (100%)، کره (92%) دیده می شود. خیار و موز (تقریباً 90٪)، تخم مرغ و گوشت مرغ (حدود 82٪)، شیر (79٪) و برنج (بیش از 79٪).
قیمت نان در استان های مختلف کشور به طور مکرر در حال افزایش است. وزیر اقتصاد در گزارشی که در آبان ماه سال ۱۴۰۲ توسط روزنامه جهان صنعت منتشر شد، فاش ساخت که مصرف نان در بین اقشار مختلف جامعه تا 40 درصد کاهش یافته است که نشان دهنده چالش های بیشتر مردم است. اقلام غذایی حیاتی نیز تحت تأثیر قرار می گیرند که منجر به کاهش مصرف گوشت و لبنیات می شود.
افزایش قیمت ها و شرایط کلی، زندگی را برای یک ایرانی معمولی بسا سخت تر کرده است. اثرات فقر منجر به کاهش مصرف کالری به ویژه در کالری با کیفیت شده است. رئیس مؤسسه تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی بهشتی، به شیوع بیماریهای غدد و متابولیسم در ایران اشاره کرد. منابع دیگر منابع دیگر نشان میدهند که نزدیک به 60 درصد از جمعیت ایران از جمله بیش از 14 میلیون کودک، دچار سوءتغذیه هستند. به گفته حسین راغفر، کارشناس اقتصادی، اقتصاد کشور به سمت سقوط پیش می رود.
استثمار و پیامدهای شدید فقر بر زنان و دختران
فقر در ایران در نتیجه سیاست های مخرب رژیم آخوندها عواقب بسیار دردناکی برای زنان و دختران دارد.
زنان با وجود بیش از هشت ساعت کار در روز پشت چرخهای خیاطی در محیط های پر سر و صدا و چالش برانگیز، فشارهای فیزیکی از جمله دردکمر و آرتروز گردن را تحمل می کنند. دستمزدهای پایین، همراه با شرایط سخت کاری، به وضعیتی منجر میشود که حتی یک ماه کامل کار کردن بدون وقفه، درآمد ماهانهای معادل حداقل دستمزد برای یک کارگر به همراه ندارد. این امر آنها را چندین مدار زیر خط فقر قرار می دهد.
زنان با تبعیض در محل کار روبهرو میشوند که منجر به دریافت حقوق کمتر و فرصتهای محدود میشود.
به عنوان مثال، گزارشی از وب سایت ۹۹ حقوق دولتی، تفاوت در نرخ اشتغال بین مردان و زنان در شرکت ها و سازمان های دولتی را برجسته می کند. در حالی که نرخ اشتغال مردان در این واحدها 74 درصد است، تنها 26 درصد از زنان شاغل هستند. زنان همچنین ساعات کار طولانی را تحمل میکنند که گاهی اوقات بیش از 12 ساعت در روز است و تنها 60 درصد از حقوقی که همتایان مرد خود دریافت میکنند را دریافت میکنند. این سیاست آنها را به وضعیت ناپایدار معیشتی وارد میکند و آنها را مجبور به پذیرش شغل های کوتاه مدت و پاره وقت با طولانی ترین ساعات کاری می کند.
مقایسه با کشورهایی مانند ایالات متحده، تفاوت در دستمزد مالی پرستاران را نشان می دهد. داده ها نشان می دهد که پرستاران در ایران به اندازه کافی برای کار خود دستمزد دریافت نمی کنند. به عنوان مثال، در حالی که یک پرستار در ایالات متحده ممکن است برای هفت ساعت کار چهار هزار دلار دریافت کند، پرستاران ایرانی به طرز حیرت انگیزی برای 10 الی 12 ساعت کار فقط حدود 120 دلار دریافت می کنند که گاهی حتی به 20 ساعت در روز هم می رسد.
بیانیه سخنگوی انجمن صنفی معلمان نشان دهنده نوع دیگری از نابرابری اقتصادی موجود است. میانگین سقف حقوق معلمان در حال حاضر بین 7 تا 9 میلیون تومان است اما خط فقر بالای 20 میلیون تومان برآورد شده است.
از جمله مشکلات دیگر برای زنان می توان به عدم وجود تدابیر ایمنی در محیط کار اشاره کرد. مسعود حیدری، مدیر عامل خبرگزاری دولتی ایلنا، صریحا اذعان می کند که شرایط کار کارگران ایرانی به طور قابل توجهی فاقد استانداردهای بین المللی، تدابیر ایمنی ضروری و تجهیزات لازم است. به ویژه در زمینه های خدماتی، که در آن زنان عمدتاً شاغل هستند، خطر حوادث بیشتر است. حوادث غم انگیز، مانند آتش سوزی در کارگاه ها یا حوادث مربوط به ماشین های برش پارچه، منجر به صدمات شدید، از جمله از دست دادن دست و پا یا گاهی اوقات منجر به مرگ می شود.
یک روند نگران کننده ظاهر می شود که در آن برخی از کارفرمایان به ظاهر از شرایط خطرناک آگاه هستند، به دنبال گرفتن تضمین از کارگران هستند. این عمل غیراخلاقی، کارفرما را از مسئولیت در صورت بروز حوادث مبرا می کند، و بار ناخواسته ای را بر دوش کارگرانی قرار می دهد که اغلب بدون حمایت مناسب با عواقب جسمی و عاطفی کنار می آیند.
یکی از اعضای سابق شورای حل اختلاف کار نیز جنبه ناراحت کننده ای از چشم انداز قانونی را که کارگران زن را تحت تاثیر قرار می دهد روشن کرد. در صورت بروز حادثه ای ناگوار، بسیاری از زنان در وضعیت پرمخاطره قرار می گیرند و به دلیل عدم پوشش بیمه، قابلیت پیگیری قانونی برای آنها امکان پذیر نمی شود.
همچنین زنان سرپرست خانوار با مشکلات زیادی روبرو هستند. به دلیل عواملی مانند کاهش امنیت شغلی، کمترین درآمد متوسط و افزایش ناامنی اقتصادی در میان زنان تحت حاکمیت آخوندها، بار تورم در سال های اخیر به طور نامتناسبی بر دوش زنان سرپرست خانوار بوده است. خبرگزاری رکنا در گزارشی به پیامدهای « موج تورم بر زنان سرپرست خانوار» اشاره میکند که در شرایط کنونی بطورحیرت انگیزی 40 درصد زنان سرپرست خانوار در ایران که معادل یک میلیون و 700 هزار نفر هستند، خود را زیر خط فقر می بینند. این آمار واضح، بیانگر چالش های اقتصادی شدیدی است که بخش قابل توجهی از زنان سرپرست خانواده در کشور با آن مواجه هستند.
می توان نتیجه گرفت که تحت این نظام و شرایط ناعادلانه، زنان متوجه بیشترین استثمار می شوند.
با این حال، دنیای ناگوار فقر برای زنان در ایران بسیار عمیقتر است. این وضعیت، زنان و دختران را به کودک کار، ازدواج های اجباری و قاچاق زنان سوق داده است. دختران جوان مجبور به ترک تحصیل و اشتغال به کار از سنین پایین می شوند. برخی برای اینکه بتوانند برای مدت بسیار کوتاهی گذران زندگی کنند، حتی به فروش اعضای بدن یا موهای خود متوسل می شوند.
فاجعه هولناک دیگر ناشی از فقر، رواج پدیده فروش کودکان و نوزادان است. یک فعال حقوق کودکان ماجرای دلخراشی را که در ایران توسط مردی معتاد رخ داد به اشتراک گذاشت. او همسرش را سه بار مجبور به بارداری کرد و متعاقباً نوزادان تازه متولد شده را به افرادی فروخت که برای این زن کاملاً غریبه بودند. وقتی همان زن به دنبال جلوگیری از بارداری بعدی بود و به بیمارستان مراجعه کرد، به او گفته شد که به اجازه شوهرش نیاز دارد.
زنان حتی گاهی اوقات نوزادان خود را پیش از تولد می فروشند. این اقدامات که رژیم در آن نقش دارد نه تنها غیراخلاقی بلکه غیرقانونی و نقض فاحش حقوق بشر است.
پدیده غم انگیز کودکان کار، خوابیدن در خیابانها و فروش کلیه و سایر اعضای بدن
استثمار و مشارکت زنان و کودکان بی بضاعت در جمع آوری زباله، جلوه دردناکی از چالش های اجتماعی و اقتصادی است. گفته می شود تنها در تهران حدود 4500 کودک کار در بخش جمع آوری زباله مشغول به کار هستند. به دلیل فقر، بسیاری از کودکان در سراسر ایران مجبور به ترک تحصیل می شوند تا در شرایط غیرانسانی و غیربهداشتی کار کنند.
فقر برای بی خانمان ها و حتی کودکان و زنان چاره ای جز کارتنخوابی در خیابان ها، قبرها، زیر پل ها و اتوبوس ها باقی نگذاشته است. احمد علوی، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، «پدیده جدیدی» را برجسته کرد که در آن «افراد غیر معتاد» در مسیرهای شبانه در اتوبوسهای بی آر تی میخوابند. به گفته مسئولان شهرداری تهران، این افراد «ظاهر موجهی دارند و معتاد به مواد مخدر نیستند، حتی شاغل هستند». این افراد که قادر به پرداخت هزینه های کرایه خانه یا مهمانخانه نیستند، به «انتخاب اتوبوس برای خواب» متوسل می شوند زیرا در شب های سرد یک گزینه «ایمن و گرم» را فراهم می کند.
افرادی که اعضای بدن خود را برای درآمد اندک می فروشند، یکی دیگر از پدیده های وحشتناک و تکان دهنده ای است که سال هاست در ایران جریان دارد. این افراد از روی فقر و برای اینکه بتوانند کمی بیشتر زنده بمانند به این گزینه روی می آورند. گزارش روزنامه جهان صنعت در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ حاکی از افزایش نگران کننده موارد مراجعه افراد به فروش اعضای بدن مانند کلیه، کبد، مغز استخوان، قرنیه چشم و غیره است. اشاره به بازار شناخته شده کلیه در تهران که به فروش سایر اعضای بدن نیز گسترش یافته است، حکایت از شدت مشکلات اقتصادی است که مردم این کشور با آن مواجه هستند.
خودکشی افزایش یافته و بسیار رایج شده است. تنها در هجده روز پایانی ماه مرداد ۱۴۰۲، حداقل ۱۳ مورد خودکشی نوجوانان زیر ۱۸ سال تنها در استان کردستان به ثبت رسیده است. دو دختر ۱۲ ساله اهل دیواندره و سردشت از جمله این افراد هستند.
چهار دهه سوء مدیریت دولت و ترس آخوندها از یک قیام دیگر
هنگامی که مردم ایران به طور مسالمت آمیز سعی می کنند نظر خود را در برابر شرایط غیرقابل تحملی که رژیم آنها را مجبور به آن کرده است ابراز کنند، به سرعت با خشونت مواجه می شوند. رژیم با ضرب و شتم، اخراج، آزار و اذیت، شکنجه و/یا دستگیری به خواسته های آنها پاسخ می دهد. بازنشستگان، معلمان، پرستاران و اقشار مختلف در ایران همواره در سازماندهی اعتراضات در بسیاری از استان های کشور فعال بوده اند.
علیرغم سرکوب شدید، این واقعیت که آنها با توجه به این شرایط، حاضر به اعتراض هستند، نشاندهنده شدت نارضایتی آنهاست. فریاد برای حقوقشان که نگرانی میلیون ها کارگر، فقیر و افراد بازنشسته را بازتاب می دهد، احساسات گسترده تری را در مورد چالش های اقتصادی و نارضایتی از سیستم فعلی نشان می دهد.
این متن فقط نوک کوه یخ را بررسی می کند. بیش از چهار دهه فساد و سوء مدیریت دولتی باعث فقر گسترده و فلاکت کامل برای مردم ایران شده است. و اما در مورد زنان ایران ، از یک سو با تبعیض، شکاف جنسیتی، ساعات کاری بیش از حد، دستمزدهای ناکافی و نابرابر، شرایط کاری ناعادلانه، و کمبود تدابیر ایمنی مواجه هستند، از سوی دیگر، از روی فقر، با فروش اعضا و اندامهای بدن خود یا فروختن فرزندان خود مواجه هستند. بدون شک این شرایط تنها محدود به زنان نمی شود، زیرا میلیون ها نفر در ایران با فقر دست و پنجه نرم می کنند و در شرایط مطلق غیرانسانی و غیرقابل تحمل زندگی می کنند.
ریشه کنی فقر یکی از وعده های توخالی رئیس جمهور فعلی، ابراهیم رئیسی بود. اطلاعات، داده ها و آمار ثابت کرده است که وضعیت در واقع بدتر شده است و امروز کشور با بحران شدید اقتصادی مواجه است.
در ایران امروزی، تعداد فزاینده ای از نمایندگان مجلس و مقامات رژیم به وضعیت نگران کننده اقتصادی اعتراف کرده اند که چگونه می تواند منجر به فوران اعتراضات ضد دولتی شود. به عنوان مثال، محمد باقری بنائی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، با صراحت نگرانی خود را بیان کرده و به ترس از احتمال فوران خشم عمومی اشاره کرده است. بنائی هشدار داد که افزایش خط فقر و گسترش جمعیت زیر خط فقر در ایران «ممکن است در آینده نه چندان دور» به «مسائل اجتماعی و سیاسی» منجر شود.
روزنامه حکومتی جمهوری نیز تاکید کرد: «مردم از شعار شنیدنها خسته شدهاند و برای مثقال ذرهای عمل دلتنگی میکنند. فکر نکنید صبر مردم بیپایان است. از روزی بترسید که لشکر گرسنگان علیه شما قیام کنند.» این روزنامه در ادامه میگوید: « آنچه مردم حاضر نیستند تحمل کنند تبعیض است. مردم نمیپذیرند در کشوری با اینهمه ثروت و امکانات، عدهای به آلاف و الوف برسند و میلیونها خانواده شاهد تقسیم فقر میان خودشان باشند..»
ایران در سال های گذشته شاهد خیزش های گسترده سراسری در حمایت از آزادی و علیه بدتر شدن شرایط اقتصادی بوده است. آخرین قیام بزرگ در شهریور ۱۴۰۱ شروع شد و به مدت شش ماه ادامه یافت. مردم ایران به خوبی می دانند که تا زمانی که این دیکتاتوری بر سر قدرت است، بدبختی و رنج نیز وجود خواهد داشت. پس از گذشت بیش از 40 سال از جهنم آخوند ساخته که با سرکوب وحشیانه علیه هر صدای مخالفی همراه بود، مردم شجاع ایران مصمم به غلبه بر دیوار سرکوب برای برقراری آزادی، عدالت، حقوق بشر و برابری جنسیتی هستند.