۳۰ خرداد، سرآغاز مقاومت عادلانه مردم ایران برای آزادی و روز شهدا و زندانیان سیاسی است. زنان ايراني پيشتازان مقاومت برای آزادی مردم ايران در برابر ديکتاتوري مذهبی آخوندها هستند.
این نسل برابر از زنان رها و آزادیخواه ایرانی از زمان شاه تا همین امروز در مقاومت برای آزادی نقش آفرینی می کند. از زنان شهید و اسیر و مبارز در دهه ۵۰ که راه ورود گسترده زنان به مبارزه را گشودند تا آنها که در دهه ۶۰ تسلیم ناپذیر با نثار خون خود بنیان رژیم آخوندی را به لرزه در آوردند. و جهان شاهد بود که همین مسیر پررنج و خون را نسل های بعدی از زنان و دختران شجاع ایران در قیام های سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ چگونه طی کرده و می کنند. مسیری که تا سرنگونی رژیم زن ستیز آخوندی و استقرار آزادی در ایران ادامه خواهد یافت.
پس ياد و خاطره هزاران زن قهرمان پيشتازي را گرامي بداریم که با خون خود نهال آزادي را آبياري کردند و با پایفشاری بر خواسته هاي آزاديخواهانه از همان ابتداي حاکميت آخوندهای زن ستيز، در انتخاب بين شرف ايستادگي و ننگ تسلیم، ايستادگي به هر قيمت را برگزيدند، و به ستارگان درخشان شب تار ميهن تبديل شدند.
مشارکت گسترده زنان در مقاومت برای آزادی
کمتر از یک ماه بعد از سرنگونی دیکتاتوری شاه به دست مردم ایران، زنان اولین قشری بودند که صداي پاي استبداد را شنيدند و محدودیت آزادی های فردی را تجربه کردند.
اولين فتواي خميني روز ۱۶ اسفند ۵۷ آزادي زنان را هدف قرار داد و حجاب را در ادارات دولتي اجباري اعلام کرد. روز ۱۷ اسفند که مصادف با روز جهاني زن بود، زنان ایران عليه فتواي خميني به خيابانها سرازير شدند و تظاهرات گسترده ای برپا کردند.
حسن روحانی، رئیس جمهور فعلی رژیم، به این فخر می فروشد که اولین کسی بود که ورود زنان بی حجاب به ادارات ارتش را ممنوع کرد.
طي دو سال و نیم قبل از ۳۰ خرداد ۶۰، زنان و دختران به گروههای مخالف و به ویژه به مجاهدین خلق ایران می پیوستند و فعالانه در مقاومت برای آزادی و تلاش برای متوقف کردن پیشروی سرکوبگرانه رژیم دیکتاتوری جدید شرکت می کردند.
دهها دختر دانش آموز هوادار جنبش مجاهدين خلق در جريان حمله چماقداران کشته و زخمي شدند. نسرين رستمي دانش آموز ۱۶ ساله در شيراز و مهري صارمي در خرم آباد، سيما صباغ در رشت، صنم قريشي در بندرعباس، فاطمه رحيمي و سميه نقره خواجا در قائم شهر و فاطمه کريمي در کرج از جمله دختران دانش آموزي بودند که به قیمت جان خویش در مقابل تهدید چماقداران تسلیم نشدند.
روز ۷ ارديبهشت ۱۳۶۰ انجمن مادران مسلمان، هواداران مجاهدين خلق ايران، در اعتراض به ضرب و شتم و دستگيري فرزندانشان تظاهراتی برگزار کردند. ۲۰۰ هزار تن از زنان و مادران تهران در این تظاهرات شرکت کردند. موج عظيم مادران و زنان آزاده شرکت کننده در اين راهپيمائي آخوندها را غافگير کرد و تأثير به سزائي بر تحولات آن روزهای خطیر گذاشت.
مقاومت برای آزادی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به یک نقطه عطف رسيد وقتی که نیم میلیون تن از مردم تهران در يک تظاهرات مسالمت آمیز تاریخی شرکت کردند. آن روز پاسداران خمینی به روي تظاهرکنندگان بی دفاع آتش گشودند و زنان پيشتاز ایران نیز در آن روز باید انتخاب می کردند. و آنها بین ننگ تسليم و شرف مقاومت برای آزادی را برگزیدند و به يک ضرورت تاريخي پاسخ مثبت دادند.
شروع سرکوب خونین و مقاومت شگرف زنان در زندانها
بعد از سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم در ۳۰ خرداد، اعدامها جنون آسا شروع شد و به شکل حیرت انگیزی، اولين سري اعدام شدگان را دختران دانش آموز ۱۶ و ۱۷ ساله اي تشکيل دادند که حتي حاضر به دادن اسم و اعلام هويت خود نشده بودند.
راستي پیام این زنان جوان چه بود؟ چرا دادستاني وقت اولين بيانيه اش بعد از ۳۰ خرداد را با انتشار عکس ۱۲ دختر زير ۱۸ سال که بدون اعلان حتي نامشان اعدام شده بودند، صادر کرد؟
تاريخ هيچ ديکتاتوري را سراغ ندارد که شروع سرکوب و کشتار خود را با انتشار ليستي تماماً از دختران اعدام شده زير ۱۸ سال، آن هم بدون احراز هویت، اعلام کرده باشد.
ماشين کشتار به کار افتاد و هيچ حد و مرزی به رسميت شناخته نمی شد. کودکان و دختران خردسال، زنان باردار، مادران ۷۰ ساله، کارگر و کشاورز، دکتر و مهندس، هنرمند و ورزشکار، همه و همه به جوخه های اعدام سپرده شدند. برخی خانواده ها همه فرزندان و یا ۵ یا ۶تن از آنها را در جریان کشتارهای دهه ۶۰ از دست دادند.
تحت حاکمیت آخوندها، حقوق زنان همه جا نصف مردان به حساب می آمد، مگر در زندانها که به خاطر نفس زن بودن جیره شکنجه مضاعف داشتند. آخوندهاي زن ستيز وجود زنانی که با آنها مخالفت بورزند را تاب نمی آوردند.
در میان این قربانیان، اسم نفيسه اشرف جهاني دختر ۱۰ ساله اي به چشم مي خورد که در یک دادگاه بدوی محکوم به مرگ شد و به جوخه اعدام سپرده شد. مريم اسدي ۱۱ ساله، افسانه فارابي ۱۲ ساله، فاطمه مصباح، شهلا قرباني، فاطمه ساجدي، فاطمه جبارزاده انصاري، دختر بچه هاي ۱۳ ساله و نسرين نوري ماني ۱۵ ساله، كه همه در ليست دختران اعدام شده دهه ۶۰ هستند.
طاهره آقاخان مقدم همراه با جنين هشت ماهه خود تيرباران شد. اسامی حداقل۵۰ زن باردار در میان اعدام شدگان توسط رژیم وجود دارد. دهها مادر سالخورده همچون سکينه محمدي اردحالي(مادر ذاکري) ۷۰ ساله، در میان اعدام شدگان به چشم می خورند. آنها فرازهاي نوینی از مقاومت زنان ایرانی رقم زدند و افتخار تاریخ ایران شدند.
مقاومت الهامبخش زنان و جیره مضاعف شکنجه
به گواهی صدها زنداني، مقاومت زنان در زندان و زير شکنجه، هميشه الهام بخش مردان زنداني هم بود. آخوندها با درک اين حقيقت که مقاومت زنان ضربات کاري به پيکر انديشه قرون وسطائي رژیم وارد می کند، زنان زنداني را به طور مضاعف تحت فشارهاي فوق طاقت انسان قرار مي دادند تا روحیه مقاوم آنها را در هم بشکنند. حبس انفرادي طولاني مدت در گوهردشت و ایجاد شکنجه گاههايي مثل واحد يک، قفس و سبعانه ترين آن، واحد مسکوني که خاص وارد کردن شنيع ترين فشارها و شکنجه ها به زنان زنداني بود، نمونه هايی اندک از بيشمار شيوه سرکوب و شکنجه زنان در زندانها هستند.
اما زنان ايراني به چنان درجه اي از رشد و آگاهي دست يافته بودند که با درک درست از جايگاه و رسالت عظيم خود توانستند بار شکنجه و اسارت و شهادت را قهرمانانه بر دوش بکشند. آنها نه تک ستاره هاي منفرد، بلکه نسلي از زنان بودند که فارغ از سن، تحصيلات، حرفه، و خاستگاه طبقاتي، قومي و اقتصادي، شرف مقاومت برای آزادی را برگزيدند و حسرت تسليم را بر دل دشمنان مردم ايران باقي گذاشتند.
گروه بنديهاي زنان شهید در مسیر مقاومت برای آزادی
به رغم شرايط اختناق در ايران، اعدامهای مخفيانه، و همه خطراتي که در انتظار افشاکنندگان چنين اطلاعاتي است، مقاومت ايران موفق شده است اسامي۲۰ هزار تن از اعدام شدگان را گردآوري و منتشر کند که ۵ هزار از اين اسامي متعلق به زنان مجاهد خلق است. نگاهي به عام ترين گروه بنديهاي سني، شغلي و تحصيلي در اين اسامي گواه يک حقيقت تاريخي يعني تولد نسل برابری از زنان رها است که در مقاومت برای آزادی سرنوشت ايران را رقم زده اند.
- ۶۸۱ زن که در زیر شکنجه به شهادت رسیدند؛
- ۶۲ زن كه به هنگام اعدام باردار بودند؛
- ۷۸۹ دختر نوجوان که در هنگام اعدام بین ۱۱ تا ۱۸ سال داشتند؛
- ۲۳۰ زن که تحصیلات عالی دانشگاهی داشتند؛
- ۷۳۴ زن که دارای درجه لیسانس بودند؛
- ۴۰۱۰ زن که تا سطح دیپلم تحصیل کرده بودند؛
- ۳۸۱ زن که کارمند دولت بودند؛
- ۷۳ زن که از جامعه هنرمندان بودند.
آمار قربانیان اعدامهای سیاسی توسط رژیم آخوندی حداقل ۱۲۰هزار تخمین زده می شود که یک سوم از این تعداد را زنان تشکیل می دهند. و آمار فوق را باید گوشه کوچکی از واقعیت و تصویر کلی محسوب کرد که در فردای آزادی ایران قطعاً بخشهای بیشتری از آن فاش خواهد شد.
در سالگرد نقطه عطف تاریخی ۳۰ خرداد، ياد و خاطره همه شهدا و به خصوص زنان قهرماني را گرامي مي داريم كه در منتهاي دلاوري و با پرداخت بهای آزادی به مسئوليت و رسالت خود در قبال خلق و ميهن و تاريخ قيام كردند. نسلهای آینده بیش از اینها درباره این زنان و جایگاه و نقش آنها سخن خواهند گفت.