چهارشنبه, آذر ۵, ۱۴۰۴
  • English
  • Français
  • فارسی
  • عربى
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه‌ها
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه‌ها
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
صفحه اصلی قهرمانان در زنجیر
کودکان معصوم پشت میله‌های زندان

کودکان معصوم پشت میله‌های زندان

۱ آذر, ۱۴۰۴
در قهرمانان در زنجیر

خاطرات زندان مهری حاجی نژاد از کتاب آخرین خنده لیلا – قسمت هشتم

در هشتمین شماره از خاطرات زندان مهری حاجی نژاد که در کتاب آخرین خنده لیلا به رشته تحریر در آمده است نویسنده که آن زمان نوجوانی دانش‌آموز بوده از کودکان معصوم پشت میله‌های زندان می‌گوید؛ کودکانی که به جای رشد و نمو در محیط گرم و صمیمی خانواده و بازی با هم‌سن و سالهایشان به همراه مادران مجاهد خود طعم اسارت را پشت میله‌های زندان رژیم ملایان چشیده‌اند.

کودکان معصوم در اسارت

محمود پسر ۵ ساله گلناز فقط یک نمونه بود، او تازه در مقایسه با بسیاری دیگر از کودکان زندانی از شرایط بالنسبه بهتری برخوردار بود، چون به هرحال مادرش در کنارش بود. یکی از جنایتهای ضدبشری رژیم در زندان، زندانی کردن بچه‌های کوچک مجاهدینی بود که دستگیر یا شهید می‌شدند. لاجوردی که کینه‌یی حیوانی نسبت به مجاهدین و به‌خصوص مسئولان سازمان داشت می‌گفت، کاری می‌کنم که بچه‌های مجاهدین جلو پدر و مادرهایشان بایستند و از بچه منافق، پاسدار و پیرو خط امام خواهم ساخت. از همین رو بچه‌های چندماهه تا چندساله را به خانواده‌هایشان تحویل نمی‌داد.

شرایط زندان، تأثیرات روحی و جسمی وخیمی روی این کودکان معصوم می‌گذاشت. آنها به جای بازی با هم‌سن و سالهای خود و اسباب بازی‌هایشان، از صبح تا شب شاهد شکنجه‌ها و سر و صورتهای مجروح و خونین و پاهای آش و لاش والدین و نزدیکان خود بودند. شبها صدای تیرباران‌ها را می‌شنیدند و در ترس و اضطراب دائم به سر می‌بردند.

اواخر اردیبهشت ۶۱ ، یکی از این بچه‌ها را به سلول ما آوردند و برای نگهداری موقت تحویل سودابه، یکی از زندانیان دادند. اسم این بچه را مهدی گذاشته بودند، وقتی او را به بند آوردند، چهار، پنج ماهه به نظر می‌رسید. بسیار ضعیف و مریض‌احوال بود. او را همراه با دو بچه دیگر از یکی از خانه‌های مجاهدین که مورد حمله قرار گرفته و کلیه افراد آن را به شهادت رسانده بودند، به اسارت گرفته بودند.

وقتی حمله پاسداران شروع شده بود، مادر مهدی، او را در پتو پیچیده و همراه دو بچه دیگر در حمام خانه که مکان امن‌تری به نظر می‌رسید، گذاشته بود. مزدوران وقتی خانه را با سلاحهای مختلف درهم کوبیده و وارد آن شده بودند، جز این سه بچه، هیچ‌کس را زنده نیافته بودند.

آن روز دم غروب بود که این بچه را به بند ما آوردند. همه دور او جمع شدیم، وقتی نگاهش می‌کردم غم سنگینی تمام وجودم را فرا می‌گرفت. مثل بچه گنجشک پرپر می‌زد و فقط گریه می‌کرد، لابد می‌فهمید که مادرش نیست. مادرش را که نمی‌شناختم. بعدها فهمیدم که علی فرزند دلبند مجاهد شهید فاطمه ابوالحسنی، دانشجوی ۲۴ ساله بود که در روز ۱۵ اردیبهشت ۶۱ در درگیری با پاسداران به شهادت رسید.

جلوی چشمم مادرش را تصویر می کردم که در آخرین لحظه با چه حالی فرزند دلبندش را از خودش جدا کرده است. از همین جا آن غم، تبدیل به انگیزه‌یی برای رزم بیشتر با این جلادان می‌شد. روزانه چند ساعت را صرف رسیدگی و پرستاری او می‌کردم. بعداً گفتند اشتباه شده و اسم او علی است، یکبار هم یک یادداشت کوچک در جیب کیفی که همراهش بود پیدا کردیم که نوشته بود امیر و آخرش نفهمیدیم که اسم اصلی او مهدی بود علی بود یا امیر؟!

علی کم‌کم بزرگ شد، جثه بسیار ریز و کوچکی داشت. در ۳-۲ سالگی به طور عجیبی همه ۶۰۰ نفر زندانیان بند را می‌شناخت. وقتی زندانی جدیدی وارد بند می‌شد او اولین کسی بودکه سر و صدا و خوشحالی می‌کرد. چون برایش یک تنوع بود. با خوشحالی فریاد می‌زد جدیدی؟ و بلافاصله سراغ آن خاله می‌رفت و سعی می‌کرد با او آشنا شود؛ با همان زبان شیرینش می‌پرسید اسمت چیه؟ کدام شعبه بازجویی هستی؟ اسم بازجوت چیه؟ حکم گرفتی؟ بچه داری؟ کدام اتاق هستی؟ کی دستگیر شدی؟ آیا تو رو هم اوخ کردن؟ و بلافاصله به پای او خیره می‌شد.

هرگاه صدای بلندگو بلند می‌شد هراسان به جلوی بند می‌دوید و گوشش را تیز می‌کرد ببیند چه کسی را می‌خواهند ببرند وقتی اسمها را می‌شنید بی‌قرار به در هر اتاقی می‌دوید و سراغ خاله‌یی که برای بازجویی صدا زده بودند، می‌رفت و با نگرانی می‌گفت خاله بازجویی، بازجویی. انگار دلش، با هر خاله‌یی، یکبار از این بند بیرون می‌رفت و غروب حتماً دنبال می‌کرد که آیا همه برگشته‌اند؟ و بی آنکه از کسی سؤال کند، حتماً پای افراد را خودش چک می‌کرد.

هرگاه هر خاله‌یی با پاهای ورم‌کرده در راهرو بند راه می‌رفت او هم کنار آن خاله راه می‌افتاد و با هر قدمی که خاله روی زمین می‌گذاشت علی می‌گفت اوخ ، اوخ! و واقعاً انگار که درد می‌کشید. علی بسیار دوست‌داشتنی بود و جزیی از زندگی همه ما شده بود. هر کس سعی می‌کرد برای او کاری بکند.

شهین خانم همیشه خاک‌قندها را برای علی جدا می‌کرد. آذر از پارچه چادری که داشت برایش لباس قشنگی دوخت. من هم هر روز چند ساعت با او در راهرو باریک و دراز قدم می‌زدم. او به خوبی عادت کرده بود که هر روز ساعت هشت صبح جلو در اتاق ما بیاید و بگوید «محپوپه، محپوپه!» حرف زدنش فعل نداشت، فقط همین یک کلمه را می‌گفت و منظورش این بود که بیا قدم بزنیم.

من اغلب اوقات با شهین خانم یا شهناز و یا اقدس و زهره و بعضاً هم با جلیله روزانه هشت ساعت در چهار نوبت راه می‌رفتیم و علی هم پشت ما راه می‌افتاد و در حالیکه ادای ما را درمی‌آورد، دستهایش را به پشتش میزد و سعی می‌کرد عین ما تندتند راه برود. با این کارهایش دل همه ما را برده بود. در این قدم‌زدنها تقریباً کارهای همه نفرات را در هر شش اتاق زیرنظر داشت.

کمی که بزرگ شده بود دیگر نمی‌توانستیم او را در بند نگهداریم. هرگاه گوشه در بند باز می‌شد تا سر برمی‌گرداندیم مثل فشنگ از بند دررفته و به در بند ۲۱۶ رسیده بود.

دلش می‌خواست از این چاردیواری فرار کند و از شر این دیوارها خلاص شود؛ پاسدارها او را وسط راه گرفته و برمی‌گرداندند. هر روز این اتفاق می‌افتاد و باعث خنده همه ما می‌شد. آخرسر زندانبان ما را تهدید کرد که شما این بچه را آگاهانه می‌فرستید برود برایتان اطلاعات بیاورد! خرفتی یا بهتر است بگویم خوی ضدبشری باعث می‌شد که او نفهمد بچه دو-سه ساله در این دخمه نمی‌تواند دوام بیاورد و بیرون می‌زند.

یک روز هم تهدیدمان کردند که چون نمی‌خواهید این بچه را نگهدارید به بیرون می‌فرستید. از آنجا که نگران شدیم نکند او را از ما بگیرند چادر همه نفراتی را که چادر داشتند به هم بستیم تا به اندازه ٤٠ -٣٠ متر شد، آن را به کمر علی می‌بستیم تا هر وقت دوباره دور از چشم ما از بند فرار کرد با کشیده شدن چادر متوجه شویم و واکنش نشان بدهیم.

یک روز لاجوردی نمی‌دانم برای چه کاری به جلو بند آمده بود که علی جلو رفته و با همان شیطنت کودکانه‌اش به او گفت خاله چرا قیافه‌ات اینطوری است؟ من می‌ترسم.

لاجوردی که وحشی شده بود داد می‌زد بچه منافق! کدام زن منافقی به تو یاد داده که به من خاله بگویی؟ و بعد عربده می‌زد و هر فحشی را که لایق خودش بود به ما می‌داد و می‌گفت عمداً به این بچه یاد داده‌اید که این چیزها را به من بگوید.

علی اصلاً کارهای کودکانه را بلد نبود. آخر او در پیرامونش کودک دیگری را ندیده بود. رفتارش صرفاً درآوردن ادای بزرگترها بود. گاه یک تکه روزنامه پیدا می‌کرد، جلو چشمش می‌گرفت و ادای خواندن فریده و مینو را درمی‌آورد. لوله سرم را دور گردنش می‌انداخت و ادای اعظم (امدادگر بندمان) را در می‌آورد. در راه رفتن هم که همیشه از من کپی‌برداری می‌کرد.

یکی از روزهای بهار ۶۴ او را از سودابه گرفتند و بردند. بعدها در گوهردشت از طریق فریبا که در بند ۲۴۶ زندانی بود، شنیدم که علی را به یک خانواده داده‌اند که بزرگش کنند. به مادربزرگ علی گفته بودند شما صلاحیت بزرگ کردن او را ندارید و او را منافق بار می‌آورید.

از آن سال تا همین چند ماه قبل،[1]  به‌رغم گذشت نزدیک به ٢٠ سال، همواره علی در خاطراتم زنده بود و با خود فکر می‌کردم بالاخره او چه شد؟ به تازگی به طور اتفاقی فهمیدم او به ارتش آزادیبخش پیوسته و اکنون از رزمندگان این ارتش است. صابر همان علی یا مهدی است. این خبر یکی از خوشحال‌کننده‌ترین خبرهایی بود که در زندگیم شنیده‌ام.


[1]    منظور چند ماه قبل از انتشار کتاب آخرین خنده لیلا در بهمن ماه سال ۱۳۸۴ است.

اشتراک30توئیت19پین7اشتراک5بفرستاشتراک

خبرهای مرتبط

نود و ششمین هفته کارزار «سه شنبه های نه به اعدام» در ۵۵ زندان کشور

۴ آذر, ۱۴۰۴
نود و ششمین هفته کارزار «سه شنبه های نه به اعدام» در ۵۵ زندان کشور

نود و ششمین هفته کارزار سه شنبه های نه به اعدام در ۵۵ زندان در سراسر کشور ادامه یافت در حالی که جمعی از زندانیان با اعتصاب غذا،...

خواندن بیشترDetails

اقتصاد ویران و فقر انفجاری از عوامل اصلی خشونت خانگی

۳ آذر, ۱۴۰۴
اقتصاد ویران و فقر انفجاری از عوامل اصلی خشونت خانگی

فقر انفجاری و فروپاشی معیشت مردم، که محصول یک اقتصاد ویران‌شده و از نفس‌افتاده ناشی از سیاست‌های ضدمردمی، چپاول و غارت ثروت‌های ملی توسط رژیم ملایان از جمله...

خواندن بیشترDetails

چهار ماه بی‌خبری از یلدا امام دوست، قهرمان دو استقامت در اصفهان

۲ آذر, ۱۴۰۴
یلدا امام دوست، ورزشکار و مادر دو فرزند، بیش از دو ماه است که پس از بازداشت در اصفهان ناپدید شده است

بیش از چهار ماه از بازداشت و ناپدیدسازی قهری یلدا امام دوست، قهرمان دو استقامت و زندانی سیاسی پیشین، در اصفهان می‌گذرد؛ اما همچنان هیچ نهاد رسمی حاضر...

خواندن بیشترDetails

تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت میلان خواجه ای در شیراز

۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت میلان خواجه ای در شیراز

با گذشت بیش از یک هفته از بازداشت میلان خواجه ای در شیراز، همچنان هیچ اطلاعات رسمی یا موثقی درباره محل نگهداری و وضعیت سلامت او منتشر نشده...

خواندن بیشترDetails

مسمومیت دانش آموزان در یک مدرسه دخترانه در بابل بر اثر نشت گاز

۲۹ آبان, ۱۴۰۴
مسمومیت دانش آموزان در یک مدرسه دخترانه در بابل بر اثر نشت گاز

صبح روز چهارشنبه ۲۸ آبان‌ماه، نشت گاز مونوکسیدکربن از سیستم گرمایشی باعث مسمومیت دانش آموزان در یک مدرسه دخترانه در شهرستان بابل شد. به دنبال بروز علائم تنگی...

خواندن بیشترDetails
پست بعدی
یلدا امام دوست، ورزشکار و مادر دو فرزند، بیش از دو ماه است که پس از بازداشت در اصفهان ناپدید شده است

چهار ماه بی‌خبری از یلدا امام دوست، قهرمان دو استقامت در اصفهان

اسناد

ابعاد جنسیتی بحران آب در ایران: پیامدها برای سلامت، معیشت و امنیت زنان

ابعاد جنسیتی بحران آب در ایران: پیامدها برای سلامت، معیشت و امنیت زنان

۲۰ مهر, ۱۴۰۴

زنان ایران چگونه بار سنگین بحران را به دوش می‌کشند بحران آب در ایران، فراتر از یک چالش طبیعی، به...

شکست قانون جوانی جمعیت در ایران به رغم سرکوب زنان نگاهی به سیاستی ناکام و هزینه‌ساز

شکست قانون جوانی جمعیت در ایران به رغم سرکوب زنان

۲ شهریور, ۱۴۰۴

نگاهی به سیاستی ناکام و هزینه‌ساز قانون جوانی جمعیت در ایران رو در روی حقوق انسانی زنان به دنبال فرمان...

زنان بیوه ایران : مشکلات و چالش‌های اصلی

زنان بیوه ایران : مشکلات و چالش‌های اصلی

۱ تیر, ۱۴۰۴

زنان بیوه ایران؛ یکه و تنها در سایه تبعیض در نظام حاکم بر ایران که تبعیض جنسی در قوانین آن...

بولتن ماهانه

گزارش اکتبر ۲۰۲۵: حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی زن مقاومت زنان زندانی سیاسی الهام‌بخش زنان و دختران ایران در مبارزه با رژیم اعدام و قتل عام
بولتن ماهانه

گزارش اکتبر ۲۰۲۵: حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی زن

۹ آبان, ۱۴۰۴
گزارش سپتامبر ۲۰۲۵: هر ۴ روز اعدام یک زن در ایران
بولتن ماهانه

گزارش سپتامبر ۲۰۲۵: هر ۴ روز اعدام یک زن در ایران

۸ مهر, ۱۴۰۴
گزارش اوت ۲۰۲۵: سرکوب دوگانه زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان
بولتن ماهانه

گزارش اوت ۲۰۲۵: سرکوب دوگانه زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان

۹ شهریور, ۱۴۰۴
گزارش ژوئیه ۲۰۲۵-جنایتی در حال وقوع است: خطر تکرار قتل‌عام زندانیان سیاسی در ایران
بولتن ماهانه

گزارش ژوئیه ۲۰۲۵: خطر تکرار قتل عام زندانیان سیاسی در ایران

۳ مرداد, ۱۴۰۴

مقالات

اقتصاد ویران و فقر انفجاری از عوامل اصلی خشونت خانگی

اقتصاد ویران و فقر انفجاری از عوامل اصلی خشونت خانگی

۳ آذر, ۱۴۰۴

کودکان ایران، قربانیان فقر، تبعیض و حاکمیت کودک‌کش

کودکان ایران، قربانیان فقر، تبعیض و حاکمیت کودک‌کش

۲۷ آبان, ۱۴۰۴

روز جهانی پایان مصونیت برای جرایم علیه خبرنگاران؛ فریادی برای عدالت و آزادی در ایران

روز جهانی پایان مصونیت برای جرایم علیه خبرنگاران؛ فریادی برای عدالت و آزادی در ایران

۹ آبان, ۱۴۰۴

شهدای راه آزادی

پرواز جاودانگی خواهر مجاهد زهره بنی جمالی
شهدای راه آزادی

پرواز جاودانگی خواهر مجاهد زهره بنی جمالی

۲۹ آبان, ۱۴۰۴
فاطمه فرشچیان
شهدای راه آزادی

فاطمه فرشچیان

۲۰ شهریور, ۱۴۰۴
نصرت رمضانی
شهدای راه آزادی

نصرت رمضانی

۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴
سوسن میرزایی قهرمانی جسور و شجاع، از پیشتازان مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران
شهدای راه آزادی

سوسن میرزایی

۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴

در باره ما

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران

کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، بطور گسترده ای با زنان ایران در خارج از کشور کار کرده و ارتباط ثابتی با زنان در داخل ایران دارد.
کمیسیون زنان بطور فعال با بسیاری از ارگانهای فعال حقوق زنان و سازمانهای غیر دولتی و ایرانیان خارج از کشور در ارتباط است. این کمیسیون منبع اصلی بسیاری از اطلاعات دریافت شده از داخل ایران در رابطه با زنان می باشد و در گردهمایی های کمیسیون های حقوق بشر سازمان ملل و سایر کنفرانسهای بین المللی و منطقه ای در رابطه با موضوعات زنان شرکت می کند.
شرکت در مبارزه بی امان علیه قوانین زن ستیز رژیم ایران بخشی از فعالیتهای اعضاء و همکاران این کمیسیون است.

دسته ها

  • اخبار زنان
  • اسناد
  • اطلاعیه های کمیسیون زنان
  • بولتن ماهانه
  • زنان تأثیرگذار
  • زنان در تاریخ
  • زنان مقاومت ایران
  • سخنرانی های مریم رجوی
  • سخنرانیهای روز جهانی زن
  • شهدای راه آزادی
  • صفحات مرجع
  • فعالیت ها
  • قهرمانان در زنجیر
  • کنفرانس روزجهانی زن
  • مریم رجوی
  • مقالات
  • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • ویدئوهای روز جهانی زن

جستجو بر اساس برچسب

اعتراضات اعدام زنان تحصیلات حجاب اجباری خشونت علیه زنان دختر بچه ها رهبری زنان زنان روستایی زنان سرپرست خانوار زندانیان زینب جلالیان شکاف جنسیتی صبا کردافشاری طرح آزادی‌ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا فقر قتل های ناموسی مریم اکبری منفرد معلمان نسل برابر ویروس کرونا پرستار کودک همسری

حق تکثیر (کپی رایت ©) مطالب مندرج در این وب سایت در سال ۲۰۱۶ به نام کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت به ثبت رسیده است. لطفاً در صورت تمایل به باز نشر و باز پخش مطالب این وب سایت، با کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت مکاتبه کنید و لینک مقاله اصلی بر روی سایت women.ncr-iran.org/fa را در متن اضافه کنید.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In

Add New Playlist

نتیجه‌ای یافت نشد
دیدن همه نتایج
  • صفحه اول
  • اخبار
    • اخبار زنان
    • مقالات
    • اطلاعیه های کمیسیون زنان
  • انتشارات
    • بولتن ماهانه
    • اسناد
    • صفحات مرجع
  • درباره ما
    • کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران برابری زنان را ترویج می کند
    • برابری جنسی
  • مریم رجوی
    • مریم رجوی
    • سخنرانی های مریم رجوی
    • طرح ده ماده ای مریم رجوی در رابطه با ایران فردا
    • طرح آزادی ها و حقوق زنان در ایران آزاد فردا
  • زنان پیشتاز
    • زنان در رهبری
    • شهدای راه آزادی
    • قهرمانان در زنجیر
    • زنان مقاومت ایران
    • زنان تأثیرگذار
    • زنان در تاریخ
  • رویدادها
    • کنفرانس روزجهانی زن
    • سخنرانیهای روز جهانی زن
    • فعالیت ها
    • همبستگی
  • ویدئو کلیپ
  • تماس با ما
  • English
  • française
  • عربی

حق تکثیر (کپی رایت ©) مطالب مندرج در این وب سایت در سال ۲۰۱۶ به نام کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت به ثبت رسیده است. لطفاً در صورت تمایل به باز نشر و باز پخش مطالب این وب سایت، با کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت مکاتبه کنید و لینک مقاله اصلی بر روی سایت women.ncr-iran.org/fa را در متن اضافه کنید.