صورت مساله برای زنان، و برای مردان و برای همه ملیت ها و برای همه مذاهب و هم اقشار ایران، آزادی و دمکراسی و برابری است
سرنگونی رژیم ضرورت احقاق همه حقوق زنان ایران است
با وجود سرکوب وحشیانه اعتراضات، دستگیری های گسترده و شکنجه وحشیانه معترضان بازداشت شده، تظاهرات ضدحکومتی در ایران با نقش پیشتاز زنان بیش از ۱.۵ ماه است که همچنان پرتوان به پیش می رود.
خانم سروناز چیت ساز، مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، در این مدت مصاحبه های متعددی در خصوص ماهیت قیام و نقش رهبری زنان ایران انجام داده اند.
بخش هایی از مصاحبه خانم چیت ساز با سیمای آزادی در برنامه ارتباط مستقیم در ذیل آمده است:
سوال - اگر ممکن هست ویژگی های این قیام که در جریان هست را برایمان توضیح بدهید؟
قیامی که مشخصاً این بار از شهریور شروع شد به خصوص بعد از مرگ مهسا امینی دختر جوان هموطن مان از کردستان که در زمان دستگیریش توسط گشت ارشاد در حالت کما به بیمارستان برده و بعد از سه روز فوت کرد، طبق معمول رژیم با تاخیر چند روزه شروع به داستان سازی های مختلف کرد و گفت خودش یک سری بیماریهای زمینه ای داشته و در نتیجه فوت کرده…
خوب این فوت چنین مظلومانه و جوابهای چپ اندر قیچی رژیم درست مثل نمونه های دیگر، مثل موشک زدن به هواپیمای اوکراینی و …دیگر خشم و نفرت مردم را که از رژیم لبریز شده بود ، سرریز کرد.
در واقع، این قیام ادامه و تکامل قیام های قبلی و به طور مشخص قیام 98 است که می توانیم به یک سری از ویژگی ها آن اشاره کنیم.
اول-حضور چشمگیر زنان و دختران در این قیام.ما در قیام های قبلی هم همواره نقش زنان را حتی به صورت لیدر برخی تظاهرات و تجمع ها دیده بودیم ولی این بار حضور و نقشی که داشتند نه تنها در داخل ایران، بلکه در سطح جهانی بسیار برجسته بود.
دوم-حضور جوانان دهه هشتادی، که یک ویژگی برجسته این قیام بود به طوریکه خود رژیم هم از حضور اینها متعجب و انگشت به دهان هستند…یادمان نرفته که همین چند وقت پیش با یک ترانه بسیار مبتذل به اسم سلام فرمانده تلاش داشت بگوید که دهه هشتادی ها با خامنه ای هستند.ولی این نوجوانان شجاع، جواب محکمی به این قبیل یاوه گویی ها دادند.
سوم-نقش کانون های شورشی: این دور با قیام های قبلی کیفاً متفاوت بود که هم در هدایت شعارها مثل شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» مانع ورود شعارهای انحرافی می شوند و هم در بسیاری جاها نقش هدایت و به قول معروف لیدری را برای ایستادگی در مقابل نیروهای سرکوبگر در دست داشته و دارند.
چهارم-تهاجم و مقابله با نیروهای سرکوبگر به طوریکه با دست خالی در خیلی صحنه ها آنها را وادار به عقب نشینی کردند.در واقع این بار این جوانان شورشگر بودند که در تهاجم بودند و رژیم و عوامل سرکوبگرش در تدافع.
پنجم-خصلت سراسری که تمام اقشار و طبقات جامعه ایران از دانشجو و دانشآموز تا بازاری و کسبه و کارگر و …را در بر گرفته است.
ششم-شعارهای این قیام همه در راستای سرنگونی است و کل نظام را نشانه گرفته است.به طوریکه همه سران رژیم هم یک به یک میدان آمده و می گویند مهسا بهانه است و کل نظام نشانه است.شعارهای مرگ بر خامنه ای، به جنگ تا بجنگیم، می جنگیم می میریم ایران و پس می گیریم، توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه…
هفتم-اثبات این حرف مقاومت ایران که تنها جواب در سرنگونی این رژیم و استراتژی قهرآمیز است و دیدیم که در این دوران بسیاری از کسانی که همواره دنبال تغییر مسالمت آمیز یا خودبخودی این رژیم بودند، به این ضرورت و اینکه تنها راه است اذعان کرده و می کنند.
هشتم-همزمانی اعتراضات در کلان شهرها، به خصوص در مناطق مختلف تهران، یعنی تهران همانطور که برادر مسعود گفت واقعاً پایتخت شورش بود.
نهم-سازمانیافتگی و استفاده از تاکتیک های جدید و جنگ و گریز با نیروهای مزدور دشمن که آنها را فرسوده و از تمرکز خارج می کرد.
و بسیاری نکات دیگر که می توان باز برشمرد ولی آنچه مشخص است، برای رژیم فاشیسم مذهبی که بود و نبودش مطرح است، سرکوب تنها راه حل است و تا آخرین لحظه از آن کوتاه نخواهد آمد.
اما آنچه که در این قیام و در این (مدت) مشخص است این است که قیام ها سر باز ایستادن نخواهند داشت، از فاز تدافع به فاز تهاجم رفتند و تا سرنگونی این رژیم و پیروزی ادامه خواهند داشت.
سئوال – در این میان آنچه که خیلی برجسته است و توجهات را جلب می کند نقش زنان و دختران در این قیام است این پدیده از نظر شما به عنوان مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران چه توضیحی دارد؟
بله نقش برجسته و رهبری کننده زنان و دختران در این قیام را همه دنیا به چشم دیده و می بیند و همه به آن اذعان دارند و حتی سران رژیم هم به آن اعتراف کرده اند.
این حضور فعال زنان البته در بسیاری از قیام ها و اعتراضات به ویژه از بعد 88 بوده است ولی این بار آنچنان جسورانه و به قدری گسترده و توده ای شده است که واقعاً به نظر من نقطه عطفی در جنبش زنان نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی محسوب می شود.
ولی واقعیت این است که این حضور و این نقش فعال یک پدیده خلق الساعه نیست و یک تاریخ و تاریخچه پشت سر دارد.البته الان قصد ندارم خیلی وارد مباحث تاریخی بشوم و از نقش زنان در انقلاب مشروطه و بعد از آن بگویم.
اما اجازه بدهید از انقلاب ضدسلطنتی شروع کنیم.شرکت میلیونی و گسترده زنان در تظاهرات ضدشاه و متعاقب آن بعد از انقلاب، نیروی عظیمی از زنان و دختران میهن مان که همه فعالانه وارد فعالیت سیاسی شده و در گروههای سیاسی مختلف حضور پیدا کرده بودند.
در آن زمان در فاز سیاسی، برای بسیاری اگر به یاد داشته باشند دختران جوان و میلیشیای هوادار سازمان مجاهدین در سر چهار راهها که نشریه مجاهد توزیع می کردند و افشاگری های سیاسی علیه رژیم و سیاست هایش می کردند و به همین علت مورد آزار و اذیت چماقدارها و بسیجی های رژیم قرار می گرفتند ولی باز هم مصمم تر در روزهای بعد ادامه می دادند.بسیاری از این دختران جوان، حتی توسط خانواده هایشان هم تحت فشار بودند که یا وارد فعالیت سیاسی نشوند یا با مجاهدین نباشند.
اما حضور گسترده این دختران جوان در آن زمان یک خلق جدید بود، چون در زمان شاه در سازمان مجاهدین و سازمان چریکهای فدایی خلق بهرحال تعداد محدودی زنان مجاهد و مبارز در این سازمان ها حضور داشتند که همان تعداد محدود هم عمدتاً توسط رژیم شاه به شهادت رسیدند و یا در زندانها بودند و مثل بقیه زندانیان سیاسی در روزهای پایانی شاه آزاد شدند.
لذا در شروع انقلاب، شاهد استقبال گسترده و حضور چشمگیر زنان و دختران جوان بودیم که خودشان فعالانه برای تغییر وضعیت اجتماعی و کل جامعه نقش فعال داشتند.
خمینی دجال و آخوندهای مرتجع، به خصوص از این دختران جوان مجاهد و میلیشیا که از قضا خودشان مسلمان بودند و روسری به سر داشتند، بیشتر احساس ترس و وحشت می کردند زیرا که اسلام ارتجاعی آنان را دقیقا به زیر سوال می بردند و زن ستیزی آنها را نشان می دادند.
در شروع مقاومت انقلابی یعنی بعد از 30 خرداد سال 60، وجه دیگری از شجاعت و جنگندگی این دختران و زنان جوان آشکار شد.آنها که در شکنجه گاههای رژیم و زیر انواع و اقسام شکنجه توسط جلادان پلید و جانوری مثل لاجوردی در اوین، یا دژخیم پلید حاج داوود در قزل قلعه و بسیاری زندانهای دیگر، انواع و اقسام شکنجه ها و اذیت و آزارها را نه فقط به صفت یک زندانی در بند، بلکه به خاطر زن بودن، هم شکنجه مضاعف به آنها توسط شکنجه گران اعمال می شد در قفس یا واحد مسکونی که فقط برای خرد کردن و شکستن این زنها و دخترها به پا شده بود.اما رژیم البته نتوانست اراده این زنان مجاهد را خرد کند.
بسیاری از آنها که از زندانهای رژیم جان به در برده بودند دوباره ریسک کرده و جانشان را به خطر انداخته و به کانون مبارزه در اشرف و ارتش آزادیبخش پیوستند.همان ها که الان عمدتاً شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق را تشکیل می دهند، 1000 زن قهرمان مجاهد خلق…
رژیم البته بعداً متوجه شد که اشتباه کرده، چون می خواست به زعم خودش این زنان را از صحنه حذف کند، به همین دلیل هم عمده زنان زندانی را که تا سال 67 در زندان بودند، در جریان قتل عام اعدام کرد.
پس اینطوری نتیجه می گیرم که این حضور چشمگیر و این عزم و اراده، روند تکاملی خودش را طی کرده.انقلابی با پشتوانه ۴۳سال خشم و بغض تلنبار شده، انقلابی با ۱۲۰هزار خون به زمین ریخته و اصلاً یک پدیده خلق الساعه نیست.یعنی بی دلیل نیست که زنان و دختران ما در شرایط حاضر در صحنه چنین می جوشند و می خروشند و این چنین شجاعت چشمگیری را نشان می دهند، سازماندهی می کنند و جمیعتی را هدایت کرده و انگیزش می دهند.آنها در واقع درس مقاومت و ایستادگی را از خواهران مجاهدشان یاد گرفتند …
سئوال – معنی حضور دانش آموزان در این قیام به ویژه دختران دانش آموز چیست؟ رژیم دجالگرانه سه روز تعطیلی اعلام کرد چرا این کار را کرد و چه نتیجه ای گرفت؟
در شروع صحبتهایم جزو ویژگی های این قیام گفتم که حضور جوانان دهه هشتادی و همه اقشار اعم از دانشجو و دانش آموز و ….از ویژگی های این قیام است.
ورود دانش آموزان طبعاً کیفیت جدیدی است.میلیونها دانش آموز چه دختر و چه پسر که در شعارها و کارهایشان به خوبی میزان تنفرشان از رژیم را می توان دید.آن هم درست بعد از آن ترانه «سلام درمانده» که رژیم چقدر بهش می بالید که دهه هشتادی ها این ولی فقیه جنایتکار را قبول دارند و به خیال خودشان سرسپار هستند و حالا در قیام دانش آموزان به خوبی روشن شد که ضدیت با رأس نظام یعنی با خامنه ای حتی در بین دانش آموزان هم فراگیر است.
رژیم البته در وحشت از این گسترش دست به تعطیلی مدارس و دانشگاهها زد ولی علیرغم این تشبثات رژیم، بطلان این محاسبات رژیم را هم نشان داد و جواب دندان شکنی به همه سران رژیم و دستگاه سرکوبش دادند.
برخی اشاره کردند که این دانش آموزان و دهه هشتادی ها یادآور نوجوانان و میلیشیای مجاهد دهه 60 هستند که آنطوری جلوی خمینی دجال ایستادند.
سئوال – صورت مسئله در این قیام چیست که چنین حضور گسترده ای را در سراسر میهن شاهد هستیم؟
صورت مسئله اصلی این قیام و تمام قیام ها، خیزشها، اعتراضات در حاکمیت آخوندها از خرداد 1360 تا به امروز آزادی، همان خجسته آزادی بوده و هست.این خواسته مبرم هم زنان و هم مردان ایرانی است.
همچنین مردم خواهان سرنگونی این رژیم هستند و در تمامی شعارهایشان به تیزی این را بیان می کنند.مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور و آخوند باید گم بشه، مشخص شده که مردم ایران این رژیم را نمی خواهند
یک بار دیگر ثابت شد که در دید مردم ایران هر کس که در این رژیم است هیچ مشروعیتی ندارد.به همین دلیل هم هست که هر کس که ذره ای شرافت و غیرت و میهن پرستی دارد به این رژیم پشت می کند، مثل برخی ورزشکاران که علیرغم تهدیدهای رژیم، صف خودشان را جدا کرده و می کنند.
برای کشورهای غربی هم که تا قبل از همین قیام هنوز به شدت دنبال سیاست مماشات و سازش با این رژیم بودند، الان مشخص شده که این رژیم هیچ مشروعیتی از نظر مردم ایران ندارد و باید به بند و بست با این رژیم پایان بدهند…
سئوال – زنان به طور گسترده در این قیام حضور دارند و یکی از مهمترین موضوعاتی که مطرح است حقوق زنان است از جمله موضوعی که زیاد مطرح می شود مسئله پوشش است.برنامه و نظرگاههای مقاومت ایران در باره این حقوق چیست؟
ببینید این قیام مردم ایران، بسیار خصلت آزادیخواهی دارد یک قیام بسیار شکوهمند ملی و یک همبستگی در سطح بین المللی حول آن ، بنابراین نمیتواند فقط به بحث حجاب یا حتی جمع شدن بساط گشت ارشاد و…محدود شود موضوع الان جمع کردن کل نظام آخوندی است اگر چه که البته موضوع انتخاب آزادانه پوشش زنان و در واقع نه ححاب اجباری همواره یکی از حرفها و خواستهای مقاومت بوده است.
اجازه بدهید در اینجا اشاره کنم به طرح آزادیها و حقوق زنان شورای ملی مقاومت با یک مقدمه و 13 ماده که در 28 فروردین 1366 تصویب شده است.
توجه کنید که زمان تصویب این طرح سال 66 است یعنی 35 سال پیش…در آن موقع خمینی دجال جامعه را با جنگ ضدمیهنی به شدت قفل کرده بود هر حرکتی را به بهانه جنگ سرکوب می کرد و در نتیجه مساله زنان و حقوق و آزادیهای آنها اصلا مطرح نبود و حتی در بین احزاب و گروههای سیاسی نیز اولویت نبود.لذا این اقدام شورا واقعاً یک ابتکار عمل بسیار رو به جلو بود.
مقدمه این طرح اینطوری شروع میشود
با تعظیم به جانبازیهای تحسین انگیز و مقاومت فراموشی ناپذیر همه زنان مجاهد و مبارز این میهن در برابر رژیم ضدبشری خمینی، با اعتقاد به این که تبعیض علیه زن منافی عدالت و حیثیات انسانی است، با تأکید بر ضرورت «لغو و رفع کلیه ستمها و اجبارات و تبعیضات رژیم ارتجاعی خمینی در مورد زنان کشور» (1)، با تأکید بر «تساوی کامل حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زن و مرد» (2)، در راستای «تأمین کامل حقوق تمامی زنان کشور، فارغ از هر عدم تساوی و حدودیت بهرهکشانه» (3)، که با رد هر نوع تلقی کالایی از زن، رهایی تاریخی مرد و زن ایرانی را مدنظر دارد، موارد زیرین را رهنمون و برنامه عمل دولت موقت میشناسد:
من برخی از مواد مهم آن را میخوانم :
ـ حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمامی گزینشها و انتخابات و حق رأی در تمام همه پرسیها.
ـ حق اشتغال و انتخاب آزادانه شغل و حق تصدی هر مقام، منصب و شغل عمومی و دولتی، از جمله ریاست جمهوری و قضاوت در تمام مراجع دادرسی.
ـ حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه، رفت و آمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری.
ـ حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش.
ـ حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، ورزشی و هنری و حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری.
ـ دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی؛ منع تبعیض در استخدام و به هنگام اشتغال؛ ….برخورداری از حقوق و تسهیلات ویژه به هنگام بارداری و زایمان و نگهداری اطفال.
ـ آزادی کامل در گزینش همسر و ازدواج …..ازدواج قبل از رسیدن به سن قانونی ممنوع است.در زندگی خانوادگی هرگونه اجبار و تحمیل به زن ممنوع است.
ـ حق متساوی طلاق.
ـ حمایت از زنان بیوه و مطلقه و اطفال تحت حضانت و سرپرستی آنها
ـ رفع نابرابریهای حقوقی در زمینه شهادت، ولایت، حضانت و ارث .
ـ چند همسری (تعدد زوجات) ممنوع است .
ـ منع هرگونه بهرهکشی جنسی از زن تحت هر عنوان و الغای کلیه رسوم و قوانین و مقرراتی که دختر یا زنی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد…
بعد دوباره سخنرانی خواهر مریم در جلسه بزرگداشت روز زن در پاریس در 8 اسفند 94 است که در آن برنامه شان برای حقوق برابر و آزادی های زنان را اعلام کردند که در 12 ماده تمام حقوق زنان را بیان کردند که بسیار مبسوط است و قطعاً در فرصت این برنامه نیست که بخوانم ولی خوب در سایت مریم رجوی موجود است در بحث حجاب اجباری در آن سال اعلام کردند و گفتند آخوندها ایران را به زندان بزرگ زنان تبدیل کرده اند به همین دلیل ما میگوییم زن ایرانی باید آزاد باشد باید خودش انتخاب کند که چه عقیده ای داشته باشد، چه بپوشد و چگونه زندگی کند و تکرار میکنیم: نه به حجاب اجباری نه به دین اجباری و نه به حکومت اجباری…
کما اینکه در برنامه 10 ماده ای خواهر مریم که توسط بسیاری از شخصیت های سیاسی بین المللی هم روی برابری کامل زنان و مردان …و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی لغو هرگونه تبعیض، حق انتخاب آزادانه پوشش…
کما اینکه به دنبال آن و بعد از انتخاب خواهر مریم به عنوان رئیس جمهور منتخب شورا، در جلسه ای که مقاومت ایران در ارلزکورت لندن برگزار کرد که تیتر و موضوع اصلی آن زنان بودند و اسم برنامه «زنان صدای سرکوب شدگان» بود و خواهر مریم در آن جلسه یک سخنرانی بسیار تاریخی کردند که بسیاری از شخصیت های زن یا فعالین زنان که در جلسه شرکت داشتند بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند وقتی که خواهر مریم گفتند: زنان نیروی تغییر هستند ، سرکوب شدگان امروز ، فاتحان فردایند
و خطاب به سران رژیم گفت: شما هر چه از تحقیر، ستم، سرکوب، شکنجه و کشتار در چنته داشتید علیه زن ایرانی بکار گرفتین اما مطمئن باشید که ضربه مهلک رو از همون جایی خواهید خورد که اصلاً به حسابش نمیآرید.
و البته ماهیت ارتجاعی شما اجازه نمیده که اونها رو به حساب بیارید ولی مطمئن باشید که به دست همین زنان آگاه آزاد و رها بساط ستم شما در همه جا برچیده خواهد شد.
خوب این الان با دیدن صحنه هایی که در ایران همه شاهد هستند، گویا بار پیشگویی و یا آینده نگری دارد که البته این هم هست ولی در واقع عمق جهان بینی این مقاومت بوده است.چرا که رهبری این مقاومت، مساله زنان و ربط این مساله با مبارزه علیه ارتجاع را از همان سال 64 به خوبی تشخیص داد که زنان نه فقط نیروی تغییر هستند، بلکه اتفاقاً زنان مسلمان مجاهد دقیقاً آنتی تز این رژیم بنیادگرای اسلامی هستند که تهدید جهانی به شمار می رود بخصوص که به سلاح اتمی میخواهد دست بیابد.
سوال – خود رژیم اعتراف می کند که زنان لیدرهای این قیام و تظاهرات هستند؟ در تظاهرات آبان 98 هم شاهد این نقش بودیم.چه شده که زنان پیشتاز شدند و سازماندهی می کنند؟
دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه ، یک نظام ضد آزادی در همه زمینه ها، ضد آزادی اندیشه، آزادی بیان و یک رژیم ضد زن است .یعنی دو خصیصه بارز دارد ضدآزادی و زن ستیز، که البته هر دو این خصوصیت ها بیشترین رنج و فشار و اجبار را به زنان وارد کرده است.ما از همان ابتدا گفتیم زنان یک ستم مضاعف را در این رژیم متحمل می شوند به همین دلیل هم است این میزان سرکوب از ابتدای انقلاب سال 57، نیروی زنان را تبدیل به یک فنر فشرده کرده که در هر شرایط مساعد آمادگی رها شدن را دارد.یعنی ورود این چنین زنان و دختران در قیام، نتیجه منطقی دیالکتیکی است.
یعنی رژیمی که خصلت بارزش زن ستیزی است و بیش از نیمی از جمعیت را بیش از 40 سال است با قوانین زن ستیزانه سرکوب کرده، پس قانونمند نیروی اصلی سرنگونی رژیم هم زنان هستند و این البته حرفی نیست که ما داریم امروز می زنیم.
از همان سال 57 همین خواهران مجاهد و زنان این مقاومت در مقابل منطق یا روسری یا توسری ایستادند و از تظاهرات زنان که بر علیه حجاب اجباری بود دفاع کردند.
زنان و دختران مجاهد مسلمان، بیش از هرکس ضداسلامی بودن این رژیم را علیرغم همه شعارهایش افشا می کردند و به همین دلیل مورد بیشترین نفرت و کینه از جانب رژیم بودند.
پس صورت مساله برای زنان، و برای مردان و برای همه ملیت ها و برای همه مذاهب و هم اقشار ایران، آزادی و دمکراسی و برابری است.
