نگاهی به وضعیت زنان کارگر در ایران به مناسبت روز جهانی کارگر
زنان کارگر در ایران، با دستان پینهبسته و تن های خسته، بار نابرابری جنسیتی و اجتماعی آخوندساخته را به دوش می کشند.
در حالیکه در نظام قانونی حکومت ملایان، زن به عنوان نان آور خانه به رسمیت شناخته نمی شود، این زنان مجبورند ساعات طولانی و بیش از ساعات کاری استاندارد در کارگاههای تولید کار کنند و شب هنگام، با تنی خرد و خسته به تیمار فرزندان و و بیماران و رسیدگی به امور منزل بپردازند.
تصویری کلی از وضعیت زنان کارگر در ایران
هیچ آمار دقیقی از تعداد کارگران زن در ایران وجود ندارد و آمار ناقص موجود بر اساس تعداد کارگرانی است که تحت پوشش ارگانهای حکومتی قرار دارند. در حالیکه بسیاری از کارگران زن در مشاغل غیررسمی یا مشاغل خانگی فعالیت میکنند، بیشترین آسیب ها نیز شامل آنان می شود که با قراردادهای نامشخص و سفیدامضا کار می کنند و دستمزدشان کمتر از دستمزدهای قانونی است. (سایت توانمند سازی حاکمیت و جامعه – ۱۹بهمن ۱۴۰۰)
مشکلات و چالشهای زنان کارگر
دستمزد ناعادلانه و شکاف جنسیتی در پرداختها
گذران زندگی به دلیل مشکلات معیشتی از جمله گرانی مسکن، درمان و آموزش چالشی است که اکثر مردم ایران تحت نظام آخوندی با آن دست و پنجه نرم می کنند.
حداقل دستمزد ماهانه برای سال ۱۴۰۴ برابر با۱۰ میلیون و ۳۹۰ هزار تومان تعیین شد. این حداقل دستمزد به اعتراف رسانه های حکومتی، کفاف هزینه های یک هفته خانواده سه نفره کارگران را هم نمی دهد.
حسین حبیبی، عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای کار هزینههای واقعی زندگی را بیش از ۵۰ میلیون تومان برآورد کرد. (خبرگزاری خبر آنلاین – ۲۶اسفند ۱۴۰۳) (سایت بهار ـ ۱۴فروردین ۱۴۰۴)
قیمت سبد حداقلی غذایی طی چهار سال گذشته بیش از ۳۴۰ درصد افزایش یافته است. برخی اقلام اساسی مانند شکر، روغن و سیبزمینی رشدی بالای ۴۰۰ درصد و گوشت قرمز بیش از ۸۰۰ درصد افزایش یافته است. (سایت حکومتی اطلاع ما- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳)
نرخ دارو و درمان در ۵ سال گذشته ۴۰۰ درصد افزایش داشته … (به نحوی که) امروز با پدیده انصراف از خرید نسخه مواجه هستیم. (روزنامه آرمان ملی – ۱۳ اسفند ۱۴۰۳)
اما زنان کارگر که بسیاری از آنها سرپرست خانوار هم هستند اغلب همین دستمزد پایه را نیز دریافت نمی کنند خبرگزاری ایلنا در تاریخ ۲۸آذر ۹۸ ضمن انتشار گزارشی اذعان کرد که ایران در قعر جدول نابرابری دستمزد زنان و مردان قرار دارد.
درکارگاههای ایران، زنان از بسیاری از حقوق حداقلی خود محرومند؛ نه مزایای مزدی میگیرند نه امکاناتی مانند مرخصی زایمان یا شیردهی به آنها تعلق میگیرد. (روزنامه اعتماد – ۱آذر ۱۴۰۱)

اشتغال غیر رسمی و ستم مضاعف علیه زنان کارگر
یک فعال کارگری در سال ۱۴۰۱ شمار زنان کارگر در بخش غیررسمی را ۲ میلیون نفر تخمین زد که حداقل حقوق را هم دریافت نمیکنند و محروم از مزایای شغلیاند.» (سایت فرارو – ۲۱ دی ۱۴۰۱)
استثمار پنهان زنان کارگر سود بزرگی برای کارفرما به همراه دارد. بسیاری از آنها ما به ازاء کار طاقت فرسا، مجبورند به حقوق ماهیانه تنها ۲تا ۳ میلیون رضایت دهند. (سایت فرارو – ۲۱ دی ۱۴۰۱)
احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیئت رئیسه مجلس، در سال ۹۷، شرایط کار زنان کارگر را «برده داری جدید» توصیف کرده و گفته بود: «اجحاف در برخی از مراکز تولیدی علیه بانوان در پرداخت دستمزد و ساعات بالای کار، برده داری جدید است.»
فشار کاری بالا و عدم امنیت شغلی
زنان کارگر در فقدان کار مناسب و بی پناهی در برابر سودجویی کارفرمایان حکومتی مجبورند ۱۲ساعت در روز کار کنند یا شیفتهای شبانه را عهده دار شوند. (خبرگزاری ایرنا – ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۳)
حسین حبیبی، فعال کارگری، می گوید: «زنان از بابت نبود امنیت شغلی آسیب بیشتری نسبت به مردان دارند. بخشی از زنان کارگر سرپرست خانوار هستند، اما علی رغم کار مفید با مشکلات شغلی زیادی نظیر دستمزد پایین و محرومیت از مرخصی زایمان مواجه هستند. عمده شرکتهای بخش خصوصی در زمان زایمان از نیروی کار خانم خود خداحافظی میکنند.» (خبرگزاری ایسنا – ۸مرداد ۱۴۰۳)
فقدان ایمنی کار برای زنان کارگر
به گزارش ایلنا ۶ فروردین ۱۴۰۴ ، در ایران در هر هفته حدود ۵۰ کارگر بر اثر حوادث کار، اهمال کارفرما و عدم نظارت بازرسها جان خود را از دست میدهند. بر مبنای این گزارش در ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۳، تعداد ۱۰۷۷ کارگر در سوانح کار جان باختند که این به معنای مرگ حدود ۲۰۰ کارگر در هر ماه است.
بنا بر آخرین پژوهش مرکز پژوهشهای مجلس رژيم در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، ۸۴ هزار و ۶۳۸ کارگر در کشور دچار حادثه ناشی از کار شدند که سه هزار و ۸۲۶ تن از آنان جان خود را از دست دادند. این آمار مرتبط به کارگرانی است که بیمه بودهاند و نامشان در بررسیهای سازمان تامین اجتماعی ثبت شده است.
بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی، ۱۹۰۰ نفر بر اثر حوادث شغلی در سال ۱۴۰۱ جان خود را از دست دادند که نشاندهنده کار غیررسمی کارگران در ایران و بیمه نبودن تعداد زیادی از آنهاست. (هم میهن – ۲۶فروردین ۱۴۰۴)

زنان کارگر نیز عموما نه بیمه دارند و نه سرویس رفتوآمد و غذا. برخی زنان کارگر حتی بعد از ۱۵ سال اشتغال، بیمه و قراردادی ندارد. این امر آسیب پذیری آنان را در برابر حوادث چند برابر می کند.
عمده زنان کارگر در محیطهایی کار میکنند که قابل بازرسی نیستند یا کارشان خارج از ساعت اداری حضور بازرسان است. آسیبهای شغلی زنان کارگر هر روز بیشتر میشود. در ۲۹ آذر ۱۴۰۱، خودروی ون حامل زنان کارگر سردخانه بهار، دچار آتشسوزی شد و جان ۵ کارگر زن را گرفت. آنها به دلیل نبود امکانات گرمایشی در سرویس، پیکنیک روشن کرده بودند که موجب آتش گرفتن و قفل شدن درب های خودرو شد و هر ۵ نفر جانشان را از دست دادند.
در۱۰ دیماه نیز یک زن در کارخانهای در یک شهرک صنعتی در یزد، بهعلت غرق شدن در حوضچه آب جان باخت. حوادث شغلی زنان کارگر آمار بیشتری دارد، اما به دلیل بیصدایی این گروه از جامعه کارگری و نبود تشکلهای زنانه کارگری، این آمارها اعلام نمیشوند. (سایت فرارو – ۲۱ دی ۱۴۰۱)
پیشتر در خرداد ماه ۱۴۰۱، یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک، با گیر کردن شال به داخل دستگاه کشیده شد و جان باخت. او مادر ۲ کودک خردسال بود. این مرگ دلخراش در اثر استفاده از لباس نامتناسب با اصول ایمنی رخ داد.
روز ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ یک زن کارگر ۴۰ ساله به علت کشیده شدن به داخل دستگاه داغ زن یک قنادی در بابل جان خود را از دست داد. گوشه ای از لباس او در ماشین گیر کرده و او را به داخل دستگاه کشید. متأسفانه وی در دم به دلیل خفگی جان داد.
در ۱۶ آبان ماه ۱۴۰۰ نیز، مرضیه طاهریان، ۲۱ ساله، در کارخانه نساجی کویر سمنان باز هم در نتیجه استفاده از لباس نامناسب جان خود را از دست داد. همکاران او گفتند که ابتدا مقنعه ای که به سر داشت در دستگاه گیر کرد و سپس سر وی نیز به داخل دستگاه کشیده شد. (خبرگزاری حکومتی ایلنا – ۱۶ آبان ۱۴۰۰)
در برخی کارگاههای تولید زنان بدون گوشی و تجهیزات ایمنی کار می کنند و در معرض آسیبهای شنوایی و مغزی قرار دارند. کارفرما بهبهانه پرداخت پول بیشتر، کارگران زن را مجاب به کار بدون بیمه میکند. سهم بیمه کارفرما ۲۰ درصد، کارگر ۷ درصد و دولت هم ۳۰ درصد است، اما هرگز ما به ازاء مبالغ بیمه، پولی به کارگران پرداخت نمیشود.
زنان کارگر شاغل در شرکتهای داروسازی نیز، در معرض انواع آسیبهای ناشی از آلایندگیهای شیمیایی و هورمونیاند. آلایندههای شیمیایی در شرکتهای دارویی به ریههای کارگران آسیب می زند و آلایندههای هورمونی، سیستم فیزیولوژیکی بدنشان را مختل می کند. گاهی صورتشان پر از موهای زائد میشود و گاهی هم افزایش تستسترون منجر به مشکلات دیگر می گردد. این آسیب ها برای برخی از آنها به آسیبهای روحی و اختلالات روانی می انجامد.
زنان کارگر، این مشکلات را برای حقوقهایی تحمل میکنند که شاید در ماه به ۳ میلیون تومان هم نرسد یا برای دستمزدهای روزانه که پایان هر روزشان هم میتواند پایان کارشان باشد. این در حالی است که قراردادهای این کارگران سفید امضاست و شامل هیچ حق و حقوقی نمیشود. کارفرمایان در زمان استخدام نیز اطلاعات کافی از خطرات، به کارگران نمی دهند و آنها از خطرهای کارشان بیخبرند. (سایت فرارو – ۲۱ دی ۱۴۰۱)

عدم حمایتهای قانونی کار
اما اتحادیه سراسری زنان کارگر در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ نوشت: «برخی از کارفرمایان به دلایل غیرمنطقی و غیرقانونی کارگران زن را با حقوقی کمتر از حقوق مردان بهکار میگیرند و زنان بهدلیل نیاز مالی و بیکاری به دریافت حقوق کمتر از حداقل قانونی رضایت میدهند. این در حالی است که تبعیض قائل شدن میان زن و مرد در شرایط کار مساوی در قانون کار ممنوع اعلام شده است.
در واقع به دلیل فساد گسترده در ساختار قدرت، جملات نوشته شده در قانون، نمی تواند هیچ کارایی عملی در زندگی زنان داشته باشد.
از چند زن کارگر بشنویم
زهرا ۴۳ساله یکی از میلیون ها زن کارگر است که در فشار طاقت فرسا کار می کند. در حاشیههای تهران زندگی می کند و هر روز باید مسافت طولانی را تا محل کارش طی کند. صورتش تکیده و غمگین است. او می گوید: «همسرم هم کارگر است. با اینکه هر دو کار میکنیم از پس هزینههای زندگی برنمیآییم.
حقوق یک نفرمان فقط خرج کرایه خانه میشود. هر روز صبح ساعت ۵ از خانه بیرون میزنم که ۸ به محل کار برسم و تا ساعت ۱۹.۳۰ هم باید سرکار باشم. با اینکه همانند مردان کار میکنیم، اما هیچوقت حقوق و مزایایی برابر نداریم؛ نه اضافه کارمان یکی است نه حقوقمان. تا اعتراض هم میکنیم در خروجی کارخانه را نشانمان می دهند… ما بعد از زایمان باید از کار خداحافظی کنیم؛ نه از ساعت شیردهی خبری هست و نه از کاهش ساعت کار.» (سایت جماران – ۳ آذر ۱۴۰۱)
سودابه، مادر ۲ کودک خردسال، به عنوان مونتاژکار در یکی از کارخانههای اطراف تهران کار می کند. او می گوید: «با حداقل حقوق دریافتی که دارم امکان ثبتنام بچهها در مهدکودک وجود ندارد. شهریه یک ماه مهدکودک برابر است با کل حقوق من.» او هر هفته بیش از ۵۰ساعت کار سخت انجام میدهد درحالی که قانون کار، حداکثر ۴۴ ساعت در هفته است. سودابه مجبور است این شرایط را تحمل کند تا کارفرما عذرش را نخواهد.
اشتغال دوباره یعنی گذر از هفتخوان رستم. یکی از اصلیترین بخش های فرمهای استخدام در بخش خصوصی تأهل یا تجرد زنان است. کارفرمایان کارگرانی را ترجیح میدهند که یا مجردند و قصد ازدواج ندارند یا بچههایشان بزرگ است و دیگر قصد بچهدار شدن ندارند. (سایت جماران – ۳ آذر ۱۴۰۱)
سیمین که در یک شرکت ساخت قطعات خودرو کار می کند اینطور می گوید: «زن کارگر یعنی زنی که هر روز سر قبر آرزوهایش باید گریه کند. من از ۱۸سالگی کار میکنم؛ پدر و مادرم هر دو پس از یک تصادف زمین گیر شدند. تأمین هزینههای زندگی با من و برادرم هست. در زمان شروع کار، شرط استخدام مجرد بودن ما بود و من هم پذیرفتم. هر سال بیشتر از سال گذشته نیازمند شغلم و حقوقش شدم. تا بهخودم آمدم دیدم ۴۸سالهام، مجردم و افسار زندگیام دست کارفرماست.»
جو مردانه کارگاههای صنعتی همواره علیه سیمین و همکارانش هست؛ طوری که با همه شایستگی ها خبری از پیشرفت و افزایش حقوق نیست.
وحیده خود را «یک زن» و «کارگر» معرفی می کند. از هفت صبح تا هفت شب در شهر صنعتی کاوه کار می کند. او تنها زن در میان ۱۷ کارگر مرد در آن بخش است. می گوید: «پشت میز بودن و داشتن دیدگاه برابری زن و مرد چندان سخت نیست، اما کارگر بودن و این خواسته را داشتن هنر است.» ۹.۵ سال در همین مجمتع کار کرده است و تنها آرزویش داشتن شب هایی با خستگی کمتر و جیب پر پول تر است. (خبرگزاری ایرنا – ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳)

ریشه این درد کجاست؟
در ایران، بر خلاف اغلب کشورهای جهان نمی شود مشکلات زنان کارگر را با انجام رفرم و تشکیل سندیکا حل نمود. دیکتاتوری زن ستیز حاکم بر ایران در ۴۰ سال گذشته در همه زمینه ها به اثبات رسانده است که جز ادامه حکومت نامشروع خود و چپاول هر چه بیشتر هدفی ندارد.
با این هدف شوم، مانند آنچه در جریان همه گیری ویروس کرونا و ممنوع کردن واردات واکسن برای مردم ایران انجام داد، از رنج و فقر و تنگدستی مردم و هرنوع زمین گیر کردن آنان سود می برد تا کسی نایی برای قیام کردن نداشته باشد.
تنها راه کمک به زنان ایران، به رسمیت شناختن مقاومت سازمان یافته آنان برای سرنگون کردن این دیکتاتوری و هرچه منزوی تر کردن رژیم در صحنه بین المللی است تا مردم و زنان ایران بتوانند با یک انقلاب دمکراتیک زمینه های رفاه و پیشرفت خود را فراهم کنند.