غزاله علیزاده (فاطمه) در بهمن ماه سال ۱۳۲۷ در مشهد متولد شد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته حقوق ادامه داد. غزاله کار ادبی خود را از دهه چهل خورشیدی و با انتشار داستانهای کوتاه در مشهد آغاز کرد. از سال ۱۳۴۰ به بعد اولین داستان های غزاله در برخی نشریات به چاپ رسید.
در ۱۴ سالگی اولین داستانش را نوشت. این داستان ۶۰ صفحه بود. مادرش کار او را برای یک مجله برد و آنها باور نمی کردند که یک دختر ۱۴ساله چنین داستانی را نوشته باشد اما در آن نشریه چاپ شد. به رغم سن کمی که داشت در جامعه شهرتی به دست آورد.
نخستین کتاب او به نام «بعد از تابستان» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد. در سال ۱۳۵۸ مجموعه ای از سه قصه با نام »سفر ناگذشتنی»، در سال ۱۳۶۳ داستان بلندی به نام «دو منظره»، در سال ۱۳۷۰ «خانه ادریسی ها»، در سال ۱۳۷۲ مجموعه سه داستان به نام «چهار راه» و بالاخره در سال ۱۳۷۵ «رویای خانه و کابوس زوال» به چاپ رسیدند.
از غزاله علیزاده در کنار این ۶اثر چند مصاحبه و گفتگو نیز در نشریات گوناگون به چاپ رسیده است.

برای آشنایی بیشتر با روحیات غزاله به یکی از رمان های او به نام «خانه ادریسی ها» اشاره ای می کنیم. جلد اول این کتاب در بهار ۱۳۷۰ و جلد دوم آن در پاییز سال ۱۳۷۱ منتشر شد.
کتاب خانه ادریسی ها یکی از مشهورترین رمان هایی است که غزاله به رشته تحریر در آورده است. ادریسی ها رمانی است که ماجراهای خانواده ای به نام ادریسی ها را در شهری خیالی به نام عشق آباد دنبال می کند. وی در این داستان با انتخاب تکنیک هایی تازه رمانی خلق کرده که در آن زوایا و جوانب مختلفی از شرایط کنونی مردم و به ویژه شرایط زنان تحت ستم را در رژیم ملایان بیان کرده است به طوری که هر کس رمان آنرا می خواند بر یکی از وجوه طرح شده بر این کتاب انگشت می گذارد. در واقع خانه ادریسی ها حوادث ایران را بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ پیش چشم ما به نمایش می گذارد.

غزاله علیزاده یکی از نویسندگان پر استعداد ایرانی بود. نویسنده ای که با مرگ مشکوک به درگذشتگان هنر و ادب ایران که در این رژیم بسیار تحت فشار بودند، پیوست.
او در ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۷۵، در روستای جواهرده رامسر، با حلق آویز کردن خود دست به خودکشی زد. پیکر او در جنگل های روستاهای اطراف رامسر پیدا شد.
سر به نیست کردن و با اهرم فشار هنرمندان را به کام مرگ انداختن از شیوه های مرسوم حکومت زن ستیز ملاهاست.
از غزاله یک دختر به نام سلمی برجای مانده است. وی همچنین دو دختر که از بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا بودند را به فرزندی پذیرفت.