۷ زن قربانی زن کشی، فاجعهای که در ایران ادامه دارد.
در حالی که مجلس آخوندها همچنان از تصویب لایحهای که قرار است از خشونت علیه زنان جلوگیری کند طفره میرود، آمار هولناک قتلهای ناموسی و خشونت خانگی در ایران، چهرهای تلخ از واقعیت را آشکار میکند. در طی فقط ۱۲ روز، حداقل هفت زن در شهرهای مختلف ایران قربانی زن کشی و خشونتهای بیرحمانه به دست نزدیکترین افراد زندگیشان، یعنی همسر یا پدرشان، شدند. این موارد بحران مستمر خشونت جنسیتی را نمایان میسازند، بحرانی که توسط قوانین زن ستیزانه رژیم ایران تقویت و نهادینه شده است.
نگاهی به داستان قربانیان
- تهران، ۲۸ بهمن ۱۴۰۳– نجیبه حسنخانی، زن ۴۰ ساله، توسط همسر خود به بهانه توافق بر سر طلاق به محل وقوع جنایت کشانده شد و در خودروی شخصیاش به آتش کشیده شد. او پس از انتقال به بیمارستان به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داد.

- کرمانشاه، ۲۹ بهمن ۱۴۰۳– دنیا حسینی، زن ۲۳ ساله، یک روز پس از بازگشت به خانه پدری، با ضربات چاقوی پدرش به قتل رسید. او پیشتر از همسرش طلاق گرفته بود و این قتل با انگیزه ناموسی انجام شد.

- قزوین، ۲ اسفند ۱۴۰۳- زنی دیگر توسط همسرش با اتومبیل زیر گرفته شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.
- گرگان، ۳ اسفند ۱۴۰۳–یک زن ساکن یکی از شهرکهای این شهر با ضربات چاقوی همسرش به قتل رسید.

- گرگان، ۴ اسفند ۱۴۰۳– آرزو کمی، مادر دو فرزند، به دست همسرش با ضربات چاقو به قتل رسید.
- جهرم، ۹ اسفند ۱۴۰۳–دلارا جهاندیده، ۳۸ ساله، پس از دو روز بستری بودن در بیمارستان، به دلیل شکستگی جمجمه ناشی از ضربات چوب توسط همسرش جان خود را از دست داد. این زن پیشتر بارها توسط همسرش تهدید به مرگ شده بود، اما هیچ اقدام قانونی مؤثری برای حفظ جان او انجام نشد.

- فردیس کرج، ۹ اسفند ۱۴۰۳- یک زن توسط همسرش از طریق ضربات وارده با گوشت کوب به قتل رسید. این قتل که توسط سایت حکومتی رکنا گزارش شده حاوی جزئیات بیشتر در مورد سن مقتول و انگیزه قاتل نیست.
این موارد هولناک زن کشی بحران فزایندهی خشونت جنسیتی در ایران را برجسته میکنند. کاستیهای نظاممند قانونی به مجرمان اجازه میدهد بدون مجازات به اعمال خود ادامه دهند. بهویژه، ماده ۶۱۲ قانون مجازات رژیم اغلب از مجرمان—بهخصوص پدران، برادران و همسران—در برابر مجازاتهای سنگین محافظت میکند و چرخهای از بیعدالتی را تداوم میبخشد. ناتوانی مداوم در اجرای قوانین حمایتی قوی، نهتنها جان بیشمار زن را به خطر میاندازد، بلکه فرهنگی را تقویت میکند که در آن قتلهای ناموسی و زن کشی همچنان بدون کنترل باقی میمانند.




















