در ایامی که زنان سراسر جهان در روز ۸ مارس، روز جهانی زن، سال جدیدی را آغاز می کنند، خوشوقتیم که نسخه دیگری از گزارش سالانه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران را تقدیم می کنیم.
هر سال این تلاشی است برای روشنگری در رابطه با وجوه و زوایای گوناگون زندگی و مبارزات زنان ایران و نقض حقوق بنیادین آنها که در کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان و در برنامه عمل پکن مشخص شده است.
امسال اما همه موضوعات تحت تأثیر پاندمی کووید ۱۹ تشدید و پرداختن همه جانبه به آنها دشوار شد.
در مقطع انتشار گزارش سالانه کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت – مارس۲۰۲۱، آمار مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ در ایران ۸۵میلیونی بالغ بر حداقل ۲۳۰هزار تن می باشد. کشور در حال تجربه پیک چهارم بیماری است و ولی فقیه رژیم خرید واکسن از سایر کشورها را ممنوع کرده، با این وعده که واکسیناسیون همگانی را بهار سال بعد آغاز می کنند.
در عین حال، وضعیت اقتصادی نابسامان و آشفته است، و گسترش روزانه فقر منجر به حوادثی دلخراش می شود. مثل پدر و مادری که کبد و قلب خود را به فروش می گذارند – بله قلب را به فروش می گذارند – تا مخارج خانواده شان را تأمین کنند. برخی اوقات، آنها هیچ چاره ای نمی یابند جز اینکه اول جان فرزندان و بعد جان خود را بگیرند.
اما به رغم همه شوربختی ها و بلایایی که ملایان بر سر ملت بزرگ ایران آورده اند، امید زیادی به تغییر وجود دارد. زنان شجاع ایران مشعل امید را در شبان تیره فروزان نگه داشته اند.
زنان ایرانی تهور و شجاعت خود را طی ۵ رشته اعتراضات و قیام سراسری به نمایش گذاشته اند و حالا دست اندرکار سازماندهی کانون های شورشی و تدارک اعتراضات و قیام های بعدی هستند.
مادران شهدای قیام آبان ۹۸ و مادران قربانیان اعدام همچنین خانواده های قربانیان هواپیمای مسافربری اوکراینی که به دست سپاه پاسداران سرنگون شد، همه و همه در طول سال به دادخواهی برای فرزندان و عزیزان شان ادامه دادند. دادخواهی آنها امید محاکمه و مجازات رهبران رژیم را در جامعه می پراکند.
زنان همچنان در همه اعتراضات معلمین، پرستاران، بازنشستگان و مستمری بگیران و مالباختگان حضور فعال و پررنگ دارند.
ما همه این موضوعات را از گزارش سالانه کمیسیون زنان حذف و به طور خلاصه به بخش هایی پرداختیم که به طور مشخص مربوط به نقض حقوق بنیادین زنان ایران می شدند. با این همه باز حجم گزارش امسال دو برابر گزارش های هر سال شد.
امیدواریم که از این طریق توانسته باشیم درباره خطیرترین مسائل مربوط به زنان ایران و به طور مشخص درباره تلاش وحشیانه رژیم برای سرکوب هر صدای آزادیخواهی، جوانب گوناگون خشونت علیه زنان که چه با حمایت دولتی و چه از طریق قوانین و سیاست های حکومتی ترویج می شوند، و شکاف جنسیتی عظیم در ایران که حاصل تبعیض جنسی در همه زمینه هاست، روشنگری کنیم.
پس در آستانه سال نویی که از ۸ مارس آغاز می شود، سرشار از امید و یقین هستیم که زنان شجاع و دلاور ایران تغییر رژیم و طلوع آزادی در میهن شان را محقق خواهند کرد. و در این مسیر آنها امیدوارند که از حمایت مدافعان حقوق زنان و حقوق بشر از سراسر جهان برخوردار باشند و به رسمیت شناخته شوند.
بخش اول – بازداشت و سرکوب مخالفان و مدافعان حقوق بشر در ایران
یکی از جدی ترین زمینه های نقض حقوق زنان در ایران، آزار و سرکوب مخالفان و مدافعان حقوق بشر است. این یکی از جدی ترین زمینه های خشونت علیه زنان است که با حمایت کامل حکومت و تحت نظارت دقیق قضائیه رژیم انجام می پذیرد.
مخالفان فاشیسم مذهبی حاکم و مدافعان حقوق بشر در ایران به خاطر استفاده از حق آزادی بیان و عقیده، به طور خودسرانه و وحشیانه دستگیر شده و تا انتقال به زندان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. سپس بدون تعیین تکلیف در حبس انفرادی و در زیر بازجویی متحمل بیشترین فشارها و انواع شکنجه های روانی و فیزیکی می شوند. در اکثر مواقع حتی اجازه تماس با خانواده خود و مطلع کردن آنها از محل حبس را ندارند چه رسد به ملاقات یا حق داشتن وکیل مدافع.
این زنان شجاع که رو در روی رژیم وحشی ملایان جسارت مخالفت و یا دفاع از حقوق بشر را به خود می دهند، از دسترسی به روند عادلانه قضائی محروم هستند. آنها طی محاکمه های به غایت غیرعادلانه و بدون دسترسی به وکیل به مجازات های حبس نامتناسب با جرائم انتصابی شان محکوم می شوند.
در موارد متعدد، زندانیان به عنوان آخرین راه حل ناگزیر از اعتصاب غذا می شوند و سلامت خود را به خطر می اندازند تا بتوانند به خواسته های برحق خود برسند.
طی سالی که گذشت، شیوع بیماری کرونا به شرایط دهشتناک در زندانهای ایران ضریب زد. رژیم ملایان عمداً حداقل امکانات مبارزه با این ویروس را در اختیار زندانها قرار نداد و از اعطای مرخصی و آزاد کردن زندانیان و بالاخص زندانیان سیاسی تا پایان پاندمی خودداری کرد.
علاوه بر این، رژیم همچنان به دستگیری های خودسرانه، ناپدیدسازی های قهری، شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و صدور احکام سنگین حبس برای مخالفان و مدافعان حقوق بشر ادامه داد و آنها را روانه زندانها کرد.
در حقیقت رژیم پاندمی کووید ۱۹ را برای اعمال فشار هرچه بیشتر و حذف فیزیکی زندانیان سیاسی و مخالفان خود به خدمت گرفت.
رژیم با نقض اصل تفکیک جرائم، زندانیان سیاسی را تبعید و با حبس آنها در کنار مجرمان عادی و خطرناک زمینه حذف فیزیکی آنها را فراهم کرد. در برخی موارد، رژیم با اجیر کردن مجرمان عادی تلاش کرد زندانیان سیاسی را به قتل برساند.
محرومیت از درمان یکی از شیوه های متداول و مرسوم رژیم برای شکنجه زندانیان سیاسی است که در دوران شیوع کرونا کارآیی بیشتری برای رژیم داشت. عدم رسیدگی به زندانیان مبتلا به کرونا و نگهداری آنها در محیط های آلوده و غیراستاندارد تحت عنوان قرنطینه از تلاشهای رژیم برای شکنجه و کشتار زندان محسوب می شود.
اطلاعات مربوط به زنان زندانی سیاسی در ایران بسیار ناقص و محدود است. در صفحات آتی شمه ای اطلاعات موجود در باره آنها آمده است.
زندانیان سیاسی هوادار اپوزیسیون مجاهدین
در سالی که گذشت و به خصوص بعد از قیام آبان ۹۸، رژیم ملایان اقدام به بازداشت خودسرانه تعداد قابل توجهی از هواداران اپوزیسیون اصلی رژیم یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران کرده و آنها را روانه زندان نمود. در این قسمت به معرفی برخی از آنها پرداخته می شود.
زهرا صفائی
زندانی سیاسی زهرا صفائی به همراه دخترش پرستو معینی در روز ۵ اسفند ۱۳۹۸، بازداشت شدند. آنها در جریان بازجوئیهایشان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات یعنی بند ۲۰۹ زندان اوین، برای انجام اعتراف تلویزیونی تحت فشار قرار گرفتند. پس از اتمام بازجوییها در اواخر فروردین ۹۹ به زندان قرچک و به میان زندانیان عادی تبعید شدند.
زهرا صفائی، ۵۷ساله، در دهه ۶۰ به مدت ۸سال زندانی بود. پدرش حسنعلی صفائی از بازاریان و تجار خوشنام تهران در سال ۶۰ به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد.
خانم صفائی روز ۸تیر ۹۹ به قید وثیقه به طور موقت از زندان آزاد شد. ولی کمتر از یک ماه بعد، روز ۵ مرداد ۹۹ مجدداً بازداشت و به زندان قرچک ورامین برگردانده شد.
طی این مدت خانم صفائی و دخترش چند بار در ماه های خرداد، شهریور، آبان و آذر به قتل تهدید شده و یا از سوی زندانیان خطرناک اجیر شده از سوی رئیس زندان مورد ضرب و جرح قرار گرفتند.
خانم صفائی یک بار دچار حمله قلبی شد. طی ماه های اخیر وی از درد کلیه رنج می برد و وضعیت سلامتی او وخیم گزارش شده است ولی رئیس زندان قرچک از اعزام او به بیمارستان جلوگیری می کند.
طی حکمی که در ۴بهمن ۹۹ صادر شد، زهرا صفائی به ۸سال و پرستو معینی به ۶سال و پسر خانم صفائی به نام محمدمسعود معینی به ۶ سال حبس محکوم شده اند.
پرستو معینی
زندانی سیاسی پرستو معینی، ۲۰ساله، در روز ۵ اسفند ۱۳۹۸ بازداشت و برای بازجویی به بازداشتگاه مخوف وزارت اطلاعات در بند ۲۰۹ زندان اوین برده شد. وی نزدیک به دو ماه زیر بازجویی و تحت فشار برای انجام اعتراف تلویزیونی قرار داشت.
در اواخر فروردین ۹۹ به زندان قرچک تبعید شد.
پرستو معینی نیز در شب ۲۴شهریور ۹۹ به همراه فروغ تقی پور مورد حمله دو زندانی اجیرشده قرار گرفتند. آنها می خواستند آب جوش روی سر و صورت این دو زن جوان بپاشند که سایر زندانیان مانع از این کار شدند. پرستو معینی همچنین در این زندان به کرونا مبتلا شد.
وی همچنین بار دیگر در حمله ۱۳ آذر ۹۹ به بند ۸ قرچک به شدت مورد ضرب و شتم گارد زندان قرار گرفت و مجروح شد.
پرستو معینی در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۹ طی حکمی به جرم هواداری از مجاهدین به ۵ سال و به جرم تبلیغ علیه نظام به ۱ سال، و مجموعاً به ۶سال حبس تعزیری محکوم شد.
فروغ تقی پور
زندانی سیاسی فروغ تقی پور، ۲۵ساله، به همراه مادرش نسیم جباری در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۹۸، بازداشت شدند. خانم جباری، ۵۸ساله، در اواخر اسفندماه به قید وثیقه از زندان آزاد شد اما فروغ تقی پور پس از پایان بازجوئی هایش در اواخر فروردین ماه به زندان قرچک تبعید شد. وی به همراه زهرا صفائی و پرستو معینی همواره تحت فشارهای امنیتی قرار داشته اند و بارها از طریق عوامل اجیرشده از سوی رئیس زندان مورد آزار و اذیت و ضرب و شتم قرار گرفته اند. فروغ تقی پور در زندان قرچک به بیماری کرونا مبتلا شد.
جلسه رسیدگی به اتهامات او و مادرش در تاریخ ۱۶دی ۹۹ برگزار و در رابطه با «تبلیغ علیه نظام» مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند. ولی قاضی دادگاه فروغ تقی پور را به حکم محاربه تهدید کرد. فروغ تقی پور این اتهام را رد و اعلام کرد که بی گناه است. معصومه صنوبری
زندانی سیاسی معصومه صنوبری، ۳۳ساله و مادر یک فرزند است. او در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۹۷ دستگیر شد و در زیر بازجویی تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفت. به نحوی که ساق پای او در زیرشکنجه شکست، پاشنه پای او ترک برداشت و دچار تاری دید و مشکلات دیگر ناشی از شکنجه شد. وی مجموعاً به ۸سال حبس تعزیری محکوم و در حال حاضر در زندان مرکزی تبریز در میان زندانیان عادی محبوس می باشد. وی در دوران حبس به بیماری کووید ۱۹ هم مبتلا شد.
خانم صنوبری همچنین مبتلا به بیماری قلبی است اما مقامات زندان از اعطای مرخصی درمانی و حتی رساندن داروهایی که توسط خانواده اش تأمین می شود، جلوگیری می کنند. اخیراً مشخص شده که او در اثر شکنجه دچار یک توده سرطانی دردناک در ناحیه سینه شده است اما مسئولین زندان تبریز تاکنون از اعزام او برای انجام سونوگرافی و معالجات مربوطه جلوگیری کرده اند.
نجات انورحمیدی
زندانی سیاسی نجات انور حمیدی، ۶۲ ساله، در فروردین ۹۸ برای گذراندن دوره ۱۵ساله حبس خود به بند زنان زندان سپیدار در اهواز منتقل شد. وی از بیماری تیروئید، فشار خون بالا و چربی خون رنج می برد. خانم انورحمیدی همچنین دچار بیماری چشم می باشد و بینایی او در خطر است. ولی مسئولین زندان سپیدار تا کنون او را از دریافت رسیدگی های پزشکی محروم کرده اند. بعد از شیوع پاندمی، وی در زندان به بیماری کرونا مبتلا و به قرنطینه منتقل گردید ولی باز هم از رسیدگی پزشکی محروم بود.
نجات انور حمیدی در سال ۱۳۶۰ دستگیر و به مدت ۲سال و ۴ ماه زندانی بود. او مجدداً در سال ۱۳۹۶ بازداشت و در اسفند ۱۳۹۷ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به زندان محکوم شد.
ناهید فتحعلیان
معلم بازنشسته، ناهید فتحعلیان، روز ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند روز بازجویی به بند زنان زندان اوین برده شد. او در کمک به قربانیان سیل در بهار سال ۹۸ بسیار فعال بود و برای آنها بسته های کمک می برد.
جلسه دادگاه او تاریخ ۲۶ شهریور ۹۹ در دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
اقدس پوراشراق
اقدس پوراشراق، ۶۴ساله و معلم، در تاریخ ۵ مرداد ۹۹ در نارمک در تهران دستگیر و در بند مخوف ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت. دو خواهر او صغری پوراشراق در سال ۱۳۶۲ و معصومه پوراشراق در فروردین ۱۳۸۲ به شهادت رسیدند.
مریم نصیری
خانم مریم نصیری، ۶۲ساله، روز ۲۷مرداد ۱۳۹۹ در قلعه حسن خان (استان تهران) دستگیر و در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ اوین تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. وی در مهرماه به زندان قرچک ورامین منتقل شد. خانم نصیری وکیل و دارای ۴فرزند می باشد. وی در دهه۶۰ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین سه سال زندانی بود.
خدیجه (یلدا) امامدوست
خدیجه (یلدا) امامدوست، قهرمان ورزشی دو استقامت در اصفهان در تاریخ ۱۱ خرداد ۹۹ توسط مأموران اطلاعات در منزل خود بازداشت شد. وی به مدت ۲ ماه در زندان دولت آباد اصفهان زیر بازجویی و در سلول انفرادی محبوس بود. یلدا امامدوست ۴۷ ساله با اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام در بازداشت به سر می برد.
زینب همرنگ
معلم بازنشسته زینب همرنگ، در تاریخ ۱۰ شهریور ۹۹ به همراه دخترش در حال سفر به آذربایجان غربی در شهر خوی دستگیر شد. خانم همرنگ، ۴۵ساله و اهل اردبیل، روز ۱۵شهریور جهت تحمل حبس به تهران و به زندان اوین منتقل گردید. وی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۶سال حبس تعزیری محکوم می باشد.
خانمها صدیقه مرسلی، ۵۵ساله و اهل قم، مرضیه فارسی از تهران و سمیه بیدی از کرج نیز در میان زندانیان سیاسی بازداشت شده و محبوس به اتهام هواداری از مجاهدین می باشند.
فرنگیس مظلوم
خانم فرنگیس مظلوم، مادر زندانی سیاسی سهیل عربی، در تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹، توسط شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران، بدون تشکیل جلسه دادرسی و به صورت غیابی با اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم از طریق ارتباط گیری با سازمان مجاهدین خلق» به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل ۱سال حبس تعزیری، مجموعاً به ۶سال حبس محکوم شده بود. سپس حکم او در مرحله واخواهی در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۹، به ۱۸ماه حبس کاهش پیدا کرد و در تاریخ ۲۹مهر ۹۹، به وکیل مدافع وی ابلاغ گردید.
در سال ۹۸، وی به دلیل پیگیری وضعیت پسرس به مدت چند ماه در انفرادی اوین محبوس شد و تحت شکنجه قرار داشت.
تبعید و انتقال ناگهانی زنان زندانی سیاسی
زینب جلالیان
زندانی سیاسی کرد زینب جلالیان در تاریخ ۱۹ آبان ۹۹ بدون ارائه هیچ توضیحی توسط چند مأمور امنیتی از زندان کرمانشاه به زندان یزد منتقل گردید. این چهارمین جابجایی او ظرف شش ماه بود.
اولین بار در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، یک تیم از مأموران امنیتی با حضور در زندان خوی و بدون ارائه هیچ دلیل مشخصی زینب جلالیان را با خود بردند. روز ۱۳ اردیبهشت مشخص شد که او را بعد از گرداندن در چند شهر به زندان قرچک ورامین منتقل کرده اند. زینب جلالیان طی دوران حبس خود در زندان قرچک به بیماری کووید ۱۹ مبتلا شد. وی که پیش از این، به دلیل شکنجه های بسیار از چند بیماری مختلف از جمله آسم رنج می برد، بدون هیچ گونه رسیدگی پزشکی رها شد.
خانم جلالیان از ۳۱ خرداد با درخواست بازگشت به زندان خوی یا انتقال به زندان اوین و همچنین درخواست رسیدگیهای پزشکی پس از ابتلا به کرونا دست به اعتصاب غذا زد، اما در تاریخ ۵ تیر با ضرب و شتم به زندان کرمان منتقل شد.
او حدود سه ماه به صورت بلاتکلیف در سلول انفرادی در زندان مرکزی کرمان محبوس بود و در نهایت پس از آزار و اذیت بسیار، در تاریخ ۳ مهر ۹۹ او را به زندان کرمانشاه منتقل کردند.
زینب جلالیان، ۳۸ساله، در سال ۱۳۸۸ به اتهام محاربه از طریق «عضویت در گروه پژاک» به اعدام محکوم شد. این حکم در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد تخفیف یافت. خانم جلالیان در سال ۱۳۸۶ در کرمانشاه دستگیر شد و از آن زمان بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برد. وی از انواع بیماری ها از جمله آسم، ناخنک چشم، برفک دهان و مشکلات گوارشی رنج می برد. وزارت اطلاعات به عنوان نوعی شکنجه او را از رسیدگی های درمانی محروم کرده است. وی در حال حاضر برای ابراز ندامت و همکاری با وزارت اطلاعات تحت فشارهای روحی-روانی قرار دارد و از کلیه حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم است. او در زندان قرچک نیز از سوی مأموران وزارت اطلاعات برای همکاری مورد تهدید قرار گرفته بود. وضعیت جسمی زینب به دلیل عدم رسیدگی های پزشکی و ابتلا به کرونا مناسب نیست.
گلرخ ابراهیمی ایرایی
زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی ایرایی روز یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ بعد از ۴۳ روز بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات سپاه در بند دو الف زندان اوین تهران به زندان قرچک بازگردانده شد ولی دقایقی پس از انتقال به زندان قرچک، بدون تحویل گرفتن وسایل شخصی و لباسهای خود به زندان آمل تبعید گردید.
در بند زنان در زندان آمل، ۵۰ زندانی که غالباً به دلیل اعتیاد، حمل و یا قاچاق مواد مخدر محکومیت دارند و برخی به بیماری هپاتیت مبتلا هستند در دو اتاق محبوس می باشند. در این زندان هیچ قرنطینه ای برای نگهداری زندانیان جدیدالورود وجود ندارد و احتمال ابتلا به کرونا در این زندان بسیار بالا است.
گلرخ ابراهیمی ایرایی قبل از انتقال به قرچک در روز ۵بهمن، برای ارائه آخرین دفاعیات خود به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بدون حضور وکیل خود در شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین ظاهر شد.
خانم ایرایی روز ۲۳ آذرماه ۹۹ به طرز وحشیانه ای از زندان قرچک به بند دو الف اوین منتقل گردید. وی به دلیل نوشتن یک کتاب منتشر ناشده درباره حکم غیرانسانی سنگسار در سال ۹۵ بازداشت و سه سال را در زندان سپری کرد. وی در این دوره یک بار با ضرب و شتم و به شکل خشونت باری به زندان قرچک منتقل شد و بعد از ۸۱ روز اعتصاب غذا که در آستانه مرگ قرار گرفت، به زندان اوین بازگردانده شد. وی در فروردین ۹۸ آزاد شد ولی مجدداً در تاریخ ۱۸ آبان ۹۸ بر اساس یک پرونده جدید بازداشت و برای تحمل ۲۵ماه حبس به زندان قرچک منتقل گردید.
گلرخ ابراهیمی و زهرا صفائی طی حمله طراحی شده در تاریخ ۱۲ آبان ۹۹ توسط یک زندانی اجیر شده در زندان قرچک ورامین مورد حمله و فحاشی قرار گرفته و تهدید به قتل شدند.
گفته می شود، علت بازجویی های اخیر یک پرونده سازی جدید علیه وی می باشد.
سکینه پروانه
زندانی سیاسی کرد سکینه پروانه ساعت ۱۰ شب ۲۳ آذر ۹۹، از زندان قوچان به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و صبح روز ۲۴ آذر ۹۹ به قرنطینه زندان مرکزی مشهد (زندان وکیل آباد) منتقل گردید. او در تاریخ ۶آبان ۹۹ از بند زنان زندان اوین به زندان قوچان منتقل شده بود.
خانم پروانه در پائیز ۱۳۹۸ به بهانه ملاقات با خانواده اش در شهر سلیمانیه کردستان عراق بازداشت شد. وی به اتهام «عضویت در گروه یا دستجات معاند نظام با هدف برهم زدن امنیت کشور» به ۵سال حبس تعزیری محکوم می باشد.
سکینه پروانه در دوران حبس در زندان های قرچک و اوین بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جهت شکنجه روانی چندین بار به بیمارستان روان درمانی منتقل شد. وی در طول مدت حبس خود در زندان قوچان که نزدیک به محل سکونت خانواده اش می باشد نیز از ملاقات با آنها محروم بود.
سپیده فرهان
فعال دانشجویی سپیده فرهان در تاریخ ۱۵ آذر ۹۹ به طور ناگهانی از اوین به زندان قرچک منتقل شد. وی در جریان اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ بازداشت و در حال گذراندن دوره دو ساله حبس خود در زندان اوین بود.
یاسمن آریانی
یاسمن آریانی و مادرش منیره عربشاهی در تاریخ ۳۰ مهر ۹۹ از بند زنان زندان اوین به زندان کچویی کرج تبعید شدند.
اتهام آنها مخالفت با حجاب اجباری است و هر کدام به ۹سال و ۷ماه حبس محکوم می باشند.
بنا بر یک گزارش روز ۲۳ آبانماه ۹۹، یاسمن آریانی در پی مثبت اعلام شدن تست کرونا به سلولی منتقل شد که امکان دسترسی به رسیدگی پزشکی ندارد.
منیره عربشاهی
منیره عربشاهی در تاریخ ۳۰ مهرماه ۱۳۹۹ به طور ناگهانی از بند زنان زندان اوین جابجا و به زندان کچوئی کرج تبعید گردید.
وی به خاطر مخالفت با حجاب اجباری به ۹سال و ۷ماه حبس محکوم می باشد.
بنا به یک گزارش مورخ ۲۳ آذرماه ۹۹، مسئولین زندان کچویی کرج از انجام آزمایش فوری برای منیره عربشاهی که دچار تورم گلو شده و در تنفس مشکل داشت جلوگیری کردند.
پزشکی قانونی تأیید کرده است که منیره عربشاهی توان تحمل حبس نداشته و واجد شرایط مرخصی استعلاجی است. اما مسئولان زندان کچوئی کرج از اعطای مرخصی استعلاجی به منیره عربشاهی خودداری کرده اند.
پزشکان تأکید کرده اند که خانم عربشاهی از اختلالات تیروئید رنج می برد و نیازمند جراحی برای دیسک کمر می باشد. صبا کردافشاری
صبا کردافشاری معترض به حجاب اجباری که به ۲۴ سال حبس محکوم است، در تاریخ ۱۹ آذر ۹۹ از بند زنان اوین به زندان قرچک منتقل شد. وی روز ۷ بهمن ۹۹ به طرز وحشیانه ای از بند ۸ زندان قرچک به بند ۶ جایی که زندانیان متهم به جرائم خشن نگهداری می شوند منتقل شد. مأموران صبا را که در حال هواخوری بود از موهایش گرفته و روی زمین کشیدند و از بند خارج کردند.
خانم کردافشاری از بیماری های مختلف گوارشی و زخم معده رنج می برد. بر اساس نظریه پزشک باید سونوگرافی، کولونوسکوپی و آندوسکوپی انجام می داد. وی در تیر و شهریور ۹۹ به بیمارستان اعزام شد ولی بدون انجام این آزمایشات به زندان بازگردانده شد.
مژگان کشاورز
مژگان کشاورز یکی از معترضین به حجاب اجباری نیز در تاریخ ۱۵ آذر ۹۹ به طور ناگهانی از اوین به قرچک منتقل شد.
مژگان کشاورز ۳۸ ساله و مادر یک دختر ۱۰ ساله به ۲۳سال و شش ماه حبس محکوم می باشد.
پرونده سازی علیه زنان زندانی سیاسی
یک عملکرد سیستماتیک قضائیه رژیم ملایان پرونده سازی علیه زندانیان سیاسی مقاوم است تا دوران زندان و حبس آنها را افزایش داده و فشار را بر روی آنها بالا ببرد. زندانیان سیاسی مریم اکبری منفرد و آتنا دائمی هدف پرونده سازی جدید اطلاعات سپاه پاسداران قرار گرفتند.
مریم اکبری منفرد
مریم اکبری منفرد روز ۲۱خرداد ۹۹ جهت تفهیم اتهام به دلیل پرونده جدیدی که برای او گشوده شده است به دادسرای اوین احضار شد. اما او به دلیل عدم دریافت احضاریه کتبی ، عدم دسترسی به وکیل و همچنین شیوع ویروس کرونا از حضور در جلسه دادسرای اوین خودداری کرد.
دادگاه او در روز ۱۰شهریور ۱۳۹۹ برگزار شد. اتهام وی «اخلال در نظم زندان» از طریق سر دادن شعارهای ضدحکومتی در شب ۲۲بهمن ۹۸ می باشد. این در حالی است که او برای رسیدگی به وضعیت یک زندانی بیمار اعتراض کرده بود. وی در روز ۲۷بهمن از داشتن ملاقات محروم شد.
مریم اکبری منفرد مادر سه فرزند دختر است. وی در تاریخ ۱۰دی ۱۳۸۸ و پس از قیام عاشورای سال ۸۸ بازداشت و در خرداد ماه سال ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام خانم اکبری محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران عنوان شده، اتهامی که او آن را هرگز نپذیرفته است. وی از زمان بازداشت تا کنون حتی یک روز هم اجازه رفتن به مرخصی نداشته است. او از بیماریهای تیروئید و روماتیسم مفصلی رنج می برد.
یک برادر و خواهر خانم اکبری در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، و دو برادر دیگرش در جریان اعدامهای وحشیانه دهه ۶۰ اعدام شده اند.
آتنا دائمی
شب ۱۷ خرداد ۹۹ مسئولین زندان اوین به آتنا دائمی اطلاع دادند که صبح روز ۱۸ خرداد به دادسرای اوین احضار شده است. این فعال حقوق کودکان و مدافع حقوق بشر به گمان آنکه این احضار در خصوص پرونده قبلی اوست، در دادسرا حاضر شد. اما به محض حضور متوجه شد که این یک پرونده جدید است و به اخلال در نظم زندان از طریق سر دادن شعار در شب ۲۲ بهمن ۹۷ متهم شده است. آتنا دائمی در جلسه بازپرسی اتهام وارده را رد کرد.
پیش از این شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران در تاریخ ۲۸ خرداد ماه ۱۳۹۸ تشکیل جلسه داده و آتنا دائمی و گلرخ ایرایی را به دلیل اعتراض به اعدام سه زندانی سیاسی کرد، به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱ سال و ۶ ماه حبس تعزیری و به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال و ۱ ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود.
آتنا دائمی، ۳۲ ساله، که باید روز ۱۴تیر ۱۳۹۹ پس از پایان یک دوره محکومیت ۵ ساله از زندان آزاد می شد، به دلیل پرونده سازی های مجدد وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در دو دادگاه دیگر مجموعاً به ۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. وی اولین بار در ۲۹ مهر ۱۳۹۳ به دلیل شرکت در یک تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران و حضور در اعتراض به اعدام ریحانه جباری و سایر فعالیت های مدنی مسالمت آمیز بازداشت شد و ۱۶ماه در زندان بود. خانم دائمی سپس مجدداً در آذرماه ۹۵ بازداشت و برای سپری کردن دوران حبس خود به زندان اوین منتقل شد. او در فروردین ماه ۱۳۹۶ در اعتراض به محکوم کردن دو خواهرش به مدت ۵۴ روز دست به اعتصاب غذا زد که منجر به لغو حکم آنها گردید.
آتنا دائمی در سال های اسارت به بیماری های متعددی از جمله بی حسی دست و پا، عفونت های داخلی مانند عفونت کلیه، اختلالات هورمونی مبتلا شده است و مشکوک به ام.اس و سرطان می باشد. اما از مرخصی و رسیدگیهای درمانی در این رابطه محروم است.