موج جدیدی از اعتراضات از روز ۷ دی ماه سراسر ایران زمین را فرا گرفته و در کمتر از یک هفته به بیش از ۱۰۰ شهر گسترش یافته است. این قیام به رادیکال ترین شکل ممکن بنیادهای کلیت نظام حاکم را هدف قرار داده است.
انفجار این اعتراضات حاکی از نارضایتی گسترده مردمی نه تنها بر سر گرانی و فساد و چپاولگری حکومت و مداخله پرهزینه رژیم آخوندی در جنگهای منطقه بلکه بیانگر خشم عمیق عمومی نسبت به حاکمیت سرکوب و ستم آخوندی است.
مردم به وضوح خواستار سرنگونی رژیم آخوندی هستند و سوگند می خورند که تا رسیدن به خواستهای برحق شان یعنی آزادی و زندگی شرافتمندانه، دست از اعتراض برندارند. همه می دانند که چنین چیزی محقق نخواهد شد مگر با تغییر رژیم و عزل ملایان حاکم. مردم معترض در شعارهایشان رهبران و مقامات رژیم را «دزد» خطاب می کنند و آنها را مسبب فقر و مسکنت اکثریت مردم ایران می دانند.
از همه جالب تر شرکت فعال زنان در همه صحنه ها است در هر اعتراض و در هر رویارویی و اقدامی.
زنان شجاعت و تهور زیادی از خود نشان داده اند. آنها با دست خالی ولی بی باک در مقابل نیروهای امنیتی می ایستند، دیگران را تشویق می کنند که «نترسید» و ادامه بدهید و همگان را به پیوستن به اعتراضات دعوت می کنند. آنها پیشتاز شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» هستند، بنرهای بزرگ خامنه ای را در شهرها پاره می کنند و با قوای سرکوبگر که قصد دستگیری جوانان را دارند به مقابله می پردازند.
قیام سراسری مردم ایران با یک تظاهرات بزرگ علیه گرانی و فساد در مشهد، این دومین شهر بزرگ ایران آغاز شد. این تظاهرات به سرعت به بخشهای زیادی از شهر گسترش پیدا کرد و زنان در آن شرکت گسترده و فعال داشتند و فریادهایشان بلند و رسا بود. شاهدان عینی نقش زنان در این تظاهرات را رشادت بی نظیر توصیف کردند.
یکی از صحنه های جسورانه که در فیلم ها به ثبت رسیده است در دومین روز اعتراضات توسط یک زن در شهر همدان خلق شد. او که در میان حلقه ای از مأموران امنیتی ایستاده بود فریاد کشید «مرگ بر خامنه ای». این اولین بار بود که کسی این شعار را می داد. وی این شعار را دو سه بار دیگر تکرار کرد و دوستش او را به سرعت از محل دور کرد.
روز قبل در مشهد، تظاهرکنندگان فقط تا این حد پیش رفته بودند که شعار مرگ بر روحانی و مرگ بر دیکتاتور داده بودند و خود خامنه ای را مخاطب قرار نداده بودند. اما این زن شجاع در همدان طلسم را شکست و راه را برای سایر تظاهرکنندگان باز کرد و شعارها علیه خامنه ای اوج گرفت.
از آن پس مردم به نشانه نفرت از «دیکتاتور» شروع به سوزاندن تصاویر عظیم خامنه ای و پاره کردن آن در همه تظاهراتشان کردند.
زنان همچنین در مقابله با نیروهای امنیتی رژیم و رویارویی با آنها بسیار شجاع بودند. در کلیپ های کوتاه ویدئویی که در خلال درگیری های بین تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی گرفته شده، صحنه هایی وجود دارد که نشان می دهد زنان جوان از فرمان افسران نیروی انتظامی سرپیچی کرده و یا در درگیری با واحدهای ضدشورش در اصفهان شرکت دارند.
در تهران، دختران و زنان جوان در دانشگاه تهران فعالانه در مقابله با گارد دانشگاه و تلاش برای باز کردن درب دانشگاه و ورود به خیابان شرکت داشتند. آنها با روحیه بالا سایرین را به اتحاد و نترسیدن تشویق می کردند و با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه ای» در پیشاپیش دانشجویان حرکت می کردند.
در تصویر دیگری که در اینترنت به طور گسترده پخش شده است یک زن جوان را می بینیم که در میان گاز اشک آور در مقابل دانشگاه تهران صورت خود را پوشانده و مشتش را بلند کرده است.
در یک تصویر ویدئویی دیگر، یک زن جوان در جریان اعتراضات در زنجان نیروهای امنیتی را به چالش می کشد.
ما کلیپ های ویدئویی زیادی دریافت کرده ایم که نشان می دهد زنان در همه شهرهای بزرگ در تظاهرات حضور گسترده داشته اند.
برخی از این کلیپها زنانی را نشان می دهند که با عابرین صحبت می کنند و از آنها می خواهند که به اعتراضات بپیوندند. یک زن در شهرک قدس می گوید «ما دستمان را کرده ایم بالا، مرد باشید بیاید جلو. من زن سینه ام را سپر می کنم. شما به نمایندگی از تمام ملت ایران بیایید جلو.»
و البته دهها زن از سوی نیروهای سرکوبگر و واحدهای ضدشورش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با خشونت دستگیر شده اند.
البته این تنها آغاز راه است. زنان نقش بزرگتری ایفاء خواهند کرد و تأثیر بیشتری بر مبارزات ضدرژیم و جنبش دموکراتیک خواهند داشت.
قبل از اینکه قیام اخیر آغاز بشود، زنان نقش تأثیرگذاری در اعتراضات اقشار مختلف ایفاءکردند و کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت این را به صورت یک گزارش منتشر کرده است.
زنان ایران که تقریباً ۴۰ سال است هدف لبه تیز ستم آخوندی قرار دارند، نیروی تغییرند، یک فنر فشرده که وقتی طلسم اختناق بشکند بیش از این از حالت انقباض رها خواهد شد.
در جریان قیام سال ۸۸ جهان تا حدی و در سطح عام شاهد چنین پدیده ای بود. اما بارزترین نمود این موضوع در جنبش سازمانیافته مقاومت مردم ایران است که زنان در آن مواضع رهبری کننده را در اختیار دارند.
زنان مقاومت ایران در دهه ۶۰ با تعهد و پاکباختگی بهای آزادی را پرداختند و شایستگی و صلاحیت خود را در دوران سیاه شکنجه های وحشیانه، اعدامهای جمعی و قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ به اثبات رساندند.
آنها پس از کسب جایگاه برحق خود در رهبری مقاومت ایران، این جنبش را در سخت ترین سالها و در پیچیده ترین شرایط از سال ۸۲ تا کنون حفظ و هدایت کرده اند.
زنان ایران عزم جزم کرده اند که در قرن ۲۱ صفحه تاریخ میهن خویش را ورق بزنند و مستحق حمایت از سوی مردم آزادیخواه جهان هستند.