مادران، همسران و فرزندان قتل عام شدگان، آنان که روح و روان شان قربانی شد
تابستان سال ۱۳۶۷، با قتل عام زندانیان سیاسی در ایران همزمان بود که شمار قابل توجهی از آنان، زنان و دختران جوان بودند.
«هیأت مرگ» که ابراهیم رئیسی عضوی از آن بود، معمار قتل عامی شدند که به کشتار بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی منجر گردید.
از این رو رئیسی را می توان به جرات از بانیان اصلی نسل کشی و جنایت علیه بشریت نامید که محاکمه و قرارگرفتنش در برابر عدالت، امری ضروری است.
زمینه سازی قتل عام زندانیان از پائیز ۱۳۶۶
از حوالی پائیز و زمستان سال ۱۳۶۶ با تفکیک و طبقه بندی زندانیان، پروژه قتل عام زندانیان سیاسی کلید خورد، اما هنوز تا هفته های پایانی این سال برای کسی مشخص نبود که این تفکیک و جداسازی و نقل و انتقال ها برای چیست؟
علیرغم آشنایی زندانیان با شکنجه و رفتارهای زندانبانان، به ذهن هیچیک از آنان خطور نمیکرد که ممکن است قصد بر این باشد که حتی آن دسته که به چند سال حبس محکوم شده اند، قتل عام بشوند.
تشکیل جلسات فوری شورای عالی قضایی نیز در همین پروسه زمانی، نشان از نوعی آماده سازی برای اقدامات جدید داشت.
۲۸تیر شروع قتل عام زندانیان
از صبح ۲۸ تیر ۱۳۶۷، بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلولهای انفرادی منتقل کردند. شروع قتلعام به طور رسمی از ۲۸ تیر ۱۳۶۷ کلید خورد.
روز ۵مرداد ۱۳۶۷ رسماً اعلام شد کلیة ملاقاتها به مدت ۲ماه تعطیل است و خانواده های زندانیان برای ملاقات با فرزندان شان مراجعه نکنند.
صبح پنجشنبه ۶مرداد ۱۳۶۷ «هیأت مرگ» رسما در اوین کارش را شروع کرد.

۲۹تیر اعدام اولین سری زنان
یادداشتی در مورد زنان زندانی شرح می دهد، «روز ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری زاده را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان خارج کردند. آن روز فکر میکردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد فهمیدیم فردای آن روز زندانیان را به تپه یی در اطراف صالح آباد منتقل کرده بودند و تیرباران کردند».

اعدام های جمعی زنان
در مورد زنان زندانی در اوین نیز گزارش شده است، ۵مردادماه ۱۳۶۷در بند۲ زنان، اشرف فدایی، منیر عابدینی، مژگان سربی، فرشته حمیدی و حدود ۲۰نفر از زندانیان زن را برای بازجویی صدا کردند. از بند ۳ هم تعدادی بردند. زندانیان چند ساعت بعد برگشتند و گفتند همان سؤالهای قدیمی بر سر مواضع و میزان محکومیتمان بود. همچنین گفتند یک تیربار در محوطه روبهروی در کار گذاشته اند. ساعت ۱۱شب از بلندگوی بند اسامی مریم ساغری خداپرست، زهرا فلاحتپیشه، فریبا عمومی، هما رادمنش را خواندند و سراسیمه افراد را از بند خارج کردند. نیمه شب تعدادی از زندانیان را از سلولهای انفرادی خارج کردند. هنوز هیچکس نمیدانست موضوع چیست اما این افراد هرگز برنگشتند.
صبح پنجشنبه ۶مرداد ۱۳۶۷ پس از شروع به کار هیات مرگ در اوین، از سلولهای انفرادی، تعدادی از زنان حلق آویز شدند. یکی از آنان سهیلا محمدرحیمی نام داشت.
روز پنجشنبه ۱۳مرداد ۱۳۶۷ شماری دیگر از زنان در اوین اعدام شدند. ملیحة اقوامی در شمار آنان بود.
در همین روز فریبا و فرحناز احمدی در اصفهان اعدام شدند.
همچنین زندانیانی که دچار بیماری های جدی بودند نیز اعدام شدند.
طیبه خسرو آبادی فلج مادر زاد بود، زهرا بیژنیار بر اثر شدت ضربات کابل بر سرش بینایی اش مختل شده بود، لیلا دشتی تومور مغزی داشت.
شمار قتل عام شدگان به ذکر نمونه ها، محدود نمی شود.
به عنوان نمونه در روز ۲۲مرداد ۱۳۶۷ از ساعت ۰۷۳۰ تا ۲۱۰۰ بیش از ۷۰ زندانی سیاسی در زندان گوهردشت کرج حلق آویز شدند.
در روزهای یکشنبه ۲۳مرداد ۱۳۶۷ و دوشنبه ۲۴مرداد ۱۳۶۷ نیز صدها زندانی در زندان اوین اعدام گردیدند.
دختران دانش آموز در میان اعدام شدگان
میانگین سنی زندانیان اعدام شده در قتل عام ۱۳۶۷ نشان می دهد که اغلب اعدام شدگان از زندانیانی بودند که در هنگام دستگیری دانشآموز بوده و در سنین ۱۶ یا ۱۷ سالگی بودند.
یکی از اعضای هیأت مرگ به منتظری گفت: «حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶–۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه…»
این گفتگو در دیدار هیأت مرگ با منتظری در تاریخ ۲۴مرداد ۶۷ و در میانه قتلعام صورت گرفته بود. فایل صوتی آن در سال ۱۳۹۵ افشا شد.
لیلا حاجیان، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، مهری درخشاننیا، سهیلا شمس از اعدام شدگانی هستند که هنگام دستگیری ۱۶ساله بودند.
سودابه رضازاده، مهتاب فیروزی، فرحناز مصلحی، پروین باقری نیز زنان جوانی بودند که در ۱۵سالگی بازداشت شده بودند.

زنان دانشجو و متخصص در میان اعدام شدگان
به گفته شاهدان عینی، در قتل عام سال ۱۳۶۷ تمرکز روی دانشجویان به خصوص تحصیلکرده های زن، بسیار بارز بود. از این رو، بسیاری از جان باختگان قتل عام را دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهها تشکیل میدهند. از جمله:
حوریه بهشتی تبار، دارای دو فوقلیسانس و یک لیسانس از دانشگاههای تهران
پروین حائری، دانشجوی فوق لیسانس زبان دانشگاه تهران
رضیه آیتالله زاده شیرازی، دانشجوی فیزیک
فروزان عبدی، دانشجوی رشته تربیتبدنی تهران و عضو تیم ملی والیبال زنان ایران
دکتر شورانگیز کریمیان، دانشجوی رشته پزشکی
فضیلت علامه، دانشجوی مهندسی الکترونیک
سیمین بهبهانی دهکردی و زهرا شب زندهدار، دانشجویان پزشکی مجتمع پزشکی طالقانی تهران
اعظم طاقدره، دانشجوی مهندسی شیمی علم و صنعت تهران
مریم گلزاده غفوری و فریبا عمومی، دانشجویان ریاضی دانشگاه تهران
مهین قربانی، دانشجوی فیزیک دانشگاه تربیت معلم تهران
مینا ازکیا، دانشجوی تربیت معلم
نیره فتحعلیان، عفت اسماعیلی، سودابه منصوری، سودابه شهپر و هما رادمنش، دانشجو از تهران
اعدام های خانوادگی
طبق گزارش زندانیان فقط در اوین و گوهردشت دهها برادر و خواهر را با هم اعدام کردند.
از جمله:
ناهید و حمید تحصیلی، برادر و خواهر
فریبا و فرحناز احمدی، خواهر
معصومه میرزایی، حسین میرزایی و مصطفی میرزایی، خواهر و دوبرادر و همچنین اعدام همزمان همسر معصومه میرزایی
۵ یا ۶ عضو از خانواده های غلامی، ادب آواز، حریری، رحیم نژاد، شجاعی، داوودی، برهانی در شهرستان ها.
بستگان اعدام شدگان، آنان که روح و روان شان قربانی شد
یکی از دردناک ترین صحنه های قتل عام زندانیان سیاسی، عواقب آن و تاثیراتش بر مادران، پدران و بستگان آنها بوده است.
تعدادی از مادران به محض شنیدن خبر اعدام فرزندان شان سکته کرده و برخی دچار جنون شدند.
بسیاری از مادران، حتی پس از گرفتن ساک و وصیت نامه، اعدام فرزندان شان را باور نمی کنند.
مادر صفدر آزادمهر بعد از شنیدن خبر اعدام او سکته کرد و درگذشت.
خواهر صفدر از فرط اندوه، خودکشی کرد و جان سپرد.
یک شاهد قتل عام نمونه ای دیگر را شرح می دهد و می گوید، به مادری زنگ زدند و گفتند پسرت آزاد شده، فلان روز بیایید از کمیته زنجان پسرتان را ببرید. مادر تمام همسایه ها را خبر کرد. به کمک همسایه ها ماشینی تزیین و گل آرایی کرد. به سرعت ترتیب یک مهمانی مفصل و مراسم استقبال از فرزندش را داد. زمان تعیین شده هم به کمیته زنجان مراجعه کرد. اما بهجای دیدن فرزندش، ساک و آدرس محل دفن او را تحویل اش دادند. از آن به بعد مادر، دیگر نه کلامی حرف زد و نه واکنشی داشت. تنها به نقطه یی دور خیره میشد و آرام اشک می ریخت.
جنایت مجازات ناشده
حقیقت تاریخ ایران، یک قتل عام آشکار را نشان می دهد که هنوز پاسخ حقیقی خود را به زبان عدالت دریافت نکرده است.
هنوز بانیان و مسببان اصلی آن محاکمه نشده اند و به مجازات نرسیده اند.
هنوز بسیاری ناگفته ها، صحنه ها و خاطرات از شاهدان این فاجعه عظیم انسانی به ثبت نارسیده، باقی است و بسیاری مادران، در مورد محل دفن عزیزان شان هم اطلاع و اشرافی ندارند.
در این باره، نقش مستقیم و بی واسطه ابراهیم رئیسی، رئیس جدید رژیم ملایان، غیرقابل انکار است. او معمار قتل عام زندانیان سیاسی است و باید به هر قیمت، به دست عدالت سپرده شود.
تاریخ، جنایت جانیان را هیچگاه فراموش نمی کند و نمی بخشد.